«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

بازهم صد رحمت به کفن دزد اولی!


تصویر زنی چادری با عنوان «بانوی اول ایران اسلامی» (به گمانم همسر احمدی نژاد) را کنار تصویری از علیا مُخدّره فرح پهلوی نهاده که زیر آن نوشته شده است:
«ملکه ی ایران آریایی»

برایش می نویسم:
...
کاری به آن یکی تصویر ندارم. ولی این یکی که به وی عنوان «ملکه ی ایران آریایی» نام نهاده اند و شما نیز آن را در صفحه ی خود درج کرده اید به جز دیگر "سجایای" اخلاقی اش که در خاطره های اردشیر زاهدی از آن یاد شده، دزد بزرگی نیز بود و بخش عمده ای از «جواهرات سلطنتی» که نه مال وی که از آن مردم ایران بود را با خود بار زد و برد.

فراموش نکنیم که گند و گه کاری های رژیم کنونی روی آن رژیم و آدم های فرومایه و بیشرفی چون شاه گوربگورشده و این به اصطلاح ملکه دزد و دروغگوی آریایی را سپید نمی کند. مردم ایران در انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷ این تفاله های ننگ ایران را تف کردند و از خود راندند؛ تنها شاید در سنجشی نسبی میان رژیم تبهکار کنونی با رژیم تبهکار گذشته بتوان به زبان زبانزد توده ای گفت:
صد رحمت به کفن دزد اولی!

ب. الف. بزرگمهر       ٣٠ دی ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!