اصفهان نصف جهان بود زمانی!
اصفهانی ها یک رود بزرگ داشتند که از
وسط شهرشان رد می شد
اصفهانی ها ذوق داشتند
قریحه
اصفهانی ها برج می ساختند اصفهانی ها میدان
می ساختند قلم زنی می کردند ...
اما زد و ناغافل مغول حمله کرد
مغوووول بود ها! نه مغول!
رسیدند پشت دروازه ها و ماندند و ماندند
و ماندند
مورخان گفتند که قوت مردم شده بود سگ و
گربه ی کوچه و خیابان و لاشه ی مردار حیوانات و بهترین غذایشان چرمی که توی آب جوش
نرم شده بود (شبیه آن فکاهی طنز چاپلین شاید!)
و بعد اصفهانی توی ریشه هاش رعشه ی نداری
افتاد
اصفهانی دیگر آن اصفهانی قدیم نشد که
نشد!
دروازه های شهر که از زور گرسنگی باز شد
مغول همه را به توبره بست
مغوووووول بود ها! نه مغول!
از «گوگل پلاس» بنفشه (Banaf she)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر