ای شغال تنه گنده خپله
|
دیدی افتاد دمت لای تله
|
خوب، بدجنس جد اندر جد دزد
|
کار ناکرده چه میخواهی مزد؟
|
بی شرافت، به کدام استحقاق
|
میکنی خربزهها را قاچاق؟
|
آخر ای بی هنر و بی همه چیز
|
که ترا کرده عزیز جالیز؟
|
نیمه شب بهر چه آیی پابوس؟
|
دزد دزدانه بری مرغ و خروس
|
بی گذرنامه و بی پروانه
|
چه زنی هروله دور لانه؟
|
مالکی، باج زمین میطلبی؟
|
شیخی ازبابت دین میطلبی؟
|
مرغ، بی وقت مگر چیزی خواند
|
که تناول بنماید آخوند؟
|
سیّدی، عامی تا خمس و زکات
|
به تو تقدیم نمایم، بد ذات؟
|
متولّی دهات مایی؟
|
یا شفایافته ی آقایی؟
|
یا که هستی گل و مولا درویش
|
سرِ خرمن طلبی حصه خویش؟
|
***
| |
باری از شرع مطهر گذریم
|
از در عدل مُظفّر نگریم
|
چوبدارستی یا جنگلبان؟
|
آدم ثبت، سجل یا نوغان؟
|
بهر اجباری از رکن و ستاد
|
آمدی یا به هوای مازاد؟
|
پست امنیه فرستاده تو را
|
ببری خدمتشان مرغ مرا؟
|
سوء پیشینه مگر دارد آن؟
|
سر دیوار پریده حیوان؟
|
بخشدارهستی یا فرماندار؟
|
شهردار هستی یا استاندار؟
|
ملک الموت ملایر مدنی
|
ناخنک گفته به خرمن بزنی؟
|
خط مگر داری از آقای وزیر؟
|
یا که دستور شفاهی ز امیر؟
|
بلا تشبیه رئیس الوزراء
|
توصیه
کرده به جالیز تو را؟
|
مگر از دفتر مخصوص، کسی
|
به تو داده سمت بازرسی؟
|
از سر شخم زدن تا خرمن
|
شده یک دفعه کنی یاری من؟
|
هیچ در مدت عمرت یک بار
|
دستت از بیل شده آبله دار؟
|
هیچ شده یخ کنی از سرمایی؟
|
هیچ شده غش کنی از گرمایی؟
|
این همه پیش کشت ای نامرد
|
شد بگویی نکند دستت درد؟
|
***
| |
حال اگر توبه وصیت داری
|
احمدیوار بگو، مختاری
|
پوستت را کنم و کاه کنم
|
سر جالیز به دارت بزنم
|
تنه لش، جایگزین سرخر
|
عبرت الناس شغالان دگر
|
رقص مطبوع کنی بر سردار
|
مثل بعضی وزراء بلغار
|
سخن برزگر اینجا که رسید
|
از ته قلب شغال آه کشید
|
گفت افسوس که بی تدبیری
|
شیرموش هستی و موش شیری
|
***
| |
دزد یک جوجه خروس حلقآویز
|
دزد ده دهکده آقا و عزیز؟
|
دزد یک خربزه اندر سرِ دار
|
دزد صد قریه جناب سردار
|
زالوی خون هزاران دهقان
|
حضرت اشرف و خان و اعیان
|
داشتی گر هنر و عقل و کمال
|
همه بودند به عرف تو شغال
|
سراینده و
طنزپزداز بزرگ توده ای، زنده یاد: محمدعلی افراشته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر