«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

آی قصه قصه قصه


نون و پنیر و پسسه

سید علی خان نشسه

پیر و جوونو بسسه

مردم ز دستش خسسه

این درو واکُن سُلیمون

اون درو واکُن سُلیمون

قالی رو بکش تو ایوون

رنگ قالیش کبوده

نام داییش محموده

راسسه رو واسه ش کباب کن

مجلسو واسه ش خراب کن

دارا رو واسه ش طناب کن

محمودِ بالا بالا

آش می خوری بسم الله!

برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف «ت»، دفتر دوم، زنده یاد احمد شاملو با همکاری آیدا سرکیسیان، چاپ سوم، ١٣٨۷ ـ با اندک دستکاری از سوی اینجانب ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!