کسی را به پندار آورید که از استراتژی و
تاکتیک های جنگی در کم ترین اندازه ی آن نیز چیزی نمی دانست را به فرماندهی نیروهای
جنگی بگمارند. همین «خر قبرسی» که در اینجا از همه ی خرها بطورکلی و «خرهای قبرسی»
بطور ویژه پوزش می خواهم (زیرا در مثل مناقشه نیست!)، شمار بسیاری از رزمندگان از
جان گذشته ی ایرانی را در جبهه ها به کشتن داد و با نادیده گرفتن اشتباهات سنگین سیاسی
رهبری آن زمان ایران در پذیرفتن پیشنهادهای هاشمی رفسنجانی ـ بیشرفی که در تاریخ ایران
همانند ندارد ـ و کشاندن جنگ به درون خاک عراق به سود بزرگ بازرگانان و دلالان «حبیب
خدا و خرما»، نقش این نواده ی «خرهای قبرسی» در تصمیم گیری های استراتژیکی و تاکتیکی
بسیار نادرست و به کشتن دادن گروه پرشماری از جوانان فداکار ایرانی و نیز تا
اندازه ای، سرافکندگی همه ی ایرانیان از شکست بزرگ پایان جنگ با «صددام»، کم نبوده
است؛ ولی چه باید گفت:
در «ولایت امام زمان»، درست همین ها باید
خود را نامزد بالاترین مقام ها کنند و گرداننده ی امور ولایت باشند! گرچه، در سنجش
با نماینده ی خدا در ایران، جز پشه هایی نعل شده در هوا بیش نیستند!
ب. الف. بزرگمهر یکم اردی بهشت ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر