«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

آیا هنگام آن فرا نرسیده که مردم ایران، دست به نافرمانی اجتماعی بزنند؟

هنگامی که مامور تبهکار رژیم زیر بار رای  دادگاه نمی رود، چرا باید کنشگران اجتماعی ایران زیر بار آرای ستمگرانه ی دادگاه های رژیم بروند؟

شاید اگر عنوان گزارش زیر نبود، هرگز چنین نوشته ای را در تارنگاشتم درج نمی کردم. گزارشی است از دادگاه سعید مرتضوی، یکی از تبهکارترین و گستاخ ترین پادوهای رژیم جمهوری اسلامی که در پی روشن شدن تبهکاری های وی در ماجرای دردناک کهریزک، ناچار به درازکردنش شده اند؛ گرچه، هنوز درازش نکرده و پایان ماجرا روشن نیست. کسی چه می داند؟ شاید در برآیند کشمکش میان گرگ ها و کفتارهای حاکمیت ضدملی ایران به وی حتا در پایان کار، نشان افتخار نیز بدهند! در «ولایت امام زمان»، هیچ رویدادی شگفت آور نیست.

مردک گستاخ و بی آبرو با رد کردن همه ی اتهام ها و انداختن شان به گردن این و آن، گفته است که «به حکم [دادگاه] تمکین نخواهد کرد»! و من در اندیشه می روم:
... اگر وی که تا پیش از این قاضی قوه ی قضاییه آن جمهوری تبهکار بوده، حکم همان قوه را نمی پذیرد، چرا کنشگران اجتماعی و سیاسی ایران با شکیبایی زیر بار آرای ستمگرانه ی دادگاه های رژیم رفته، پیامدهای آن را به جان می خرند؟!

آیا هنگام آن فرا نرسیده که همه ی مردم ایران از هر صنف و رده و لایه ی اجتماعی که سیاست های فریبکارانه، ضدخلقی و ضد ملی رژیم را کم و بیش دریافته اند؛ دست در دست یکدیگر، دست به نافرمانی اجتماعی بزنند؟

ب. الف. بزرگمهر   هفتم خرداد ماه ۱۳۹۲

***

سعید مرتضوی: به رای دادگاه کهریزک تمکین نمی‌کنم

سعید مرتضوی، متهم اصلی پرونده کهریزک از ادامه روند رسیدگی به اتهام‌هایش در دادگاه ابراز نارضایتی کرده و گفته که این پرونده سیاسی است.

قاضی تعلیق شده قوه قضاییه ایران، بار دیگر دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به پرونده دانست و گفت که اگر دادگاه حکمی علیه او صادر کند به آن اعتراض می‌کند و به حکم تمکین نخواهد کرد، «به خصوص اگر حکم با حق و عدالت همخوانی نداشته باشد.»

یکی از اعتراض‌های آقای مرتضوی این است که به گفته او در ۱۱ جلسه‌ای که برای رسیدگی به پرونده کهریزک برگزار شده، رئیس دادگاه از شاهدانی که او معرفی کرده، «هیچ‌گونه توضیحی نخواسته، که این خلاف بند ۱۹۳ قانون آیین دادرسی کیفری است.»

اتهام‌های سعید مرتضوی در دادگاه کهریزک، معاونت در قتل، بازداشت غیرقانونی و گزارش خلاف واقع است.

آقای مرتضوی پس از ارائه لایحه دفاعیه خود، در جمع خبرنگاران تاکید کرده است که سه نفر از کشته‌شدگان که نامشان در دادگاه مطرح است، در زندان کهریزک ضرب و جرح نشده‌اند.
دادگاه به آقای مرتضوی فرصت داده بود تا روز دوشنبه ۶ خرداد آخرین لایحه دفاعیه خود را ارائه کند.

«جوادی‌فر در کهریزک کشته نشد»

به گفته سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، «امیر جوادی‌فر در محل حادثه (خیابان) با ماموران درگیر ‌شده بود، به طوری که بینی او ‌شکست، مردمک چشمش پاره ‌شد و از ناحیه گردن و کتف به شدت آسیب دید.»

بر اساس روایت آقای مرتضوی، امیر جوادی‌فر، دانشجوی ۲۴ ساله، به بیمارستان فیروزگر و سپس بیمارستان لاله منتقل شد و بعد از درمان بازداشت شد. «بنابراین ضرب و جرحی در کهریزک انجام نشده است.»

این در حالی است که به گفته خانواده آقای جوادی‌فر و همچنین بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس ایران، امیر جوادی‌فر «در راه انتقال از کهریزک به اوین جان خود را از دست داده است.»

بر اساس گزارش دی ماه ۱۳۸۸ کمیته ویژه حقیقت‌یاب مجلس از بازداشتگاه کهریزک، «آقای جوادی‌فر که توان مقاومت در برابر صدمات جسمی و روحی بازداشتگاه کهریزک را نداشته است، در چهار روز حضور در کهریزک به پزشک وظیفه‌ زندان مراجعه می‌کند؛ اما مداوا نمی شود و با حال وخیم در حال انتقال به زندان اوین در اتوبوس جان می سپارد.»

در گزارش کمیته حقیقت‌یاب مجلس، سعید مرتضوی دادستان وقت تهران فردی معرفی شد که دستور انتقال محکومان به کهریزک را صادر کرده است. اما آقای مرتضوی این گفته‌ها را رد می‌کند.

پدر امیر جوادی‌فر از شاکیان اصلی دادگاه کهریزک است. او چند روز پیش اعلام کرد که از شکایت خود از آقای مرتضوی به اتهام معاونت در قتل صرف‌نظر می‌کند.

«روح‌الامینی هم در کهریزک کتک نخورد»

سعید مرتضوی، همچنین درباره محسن روح‌الامینی، شخص دیگری که در حوادث پس از انتخابات کشته شد، گفته است «او به دلیل بی‌توجهی به تذکرات پلیس ابتدا در خیابان با باتوم مورد ضرب و جرح قرار گرفت و سپس در محل بازجویی به دلیل مخالفت با بازجو در پارکینگ پلیس امنیت کتک خورد.»

قاضی تعلیق شده در قوه قضاییه گفته است که این‌ اطلاعات، اظهارات دوستان محسن روح‌الامینی است و او درستی آن را تایید یا تکذیب نمی‌کند، اما «درخصوص محسن روح‌الامینی هم ضرب و جرحی در کهریزک صورت نگرفته است.»

اما بر اساس گزارش کمیته حقیقت‌یاب مجلس ایران، ماموران به «وضعیت وخیم» محسن روح‌الامینی در مسیر انتقال از کهریزک به زندان اوین «بی‌توجهی» کردند و با اتوبوس‌های نامناسب و با ازدحام بسیار زندانیان را در اوج گرما در اتوبوس نگه داشتند.

شهریور ماه ۱۳۸۸ خبرگزاری مهر به نقل از یک منبع آگاه گزارش کرد که محسن روح‌الامینی، بر اساس گزارش پزشک قانونی، «بر اثر استرس‌های فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت از دنیا رفته است.»

محسن روح‌الامینی، دانشجوی ۲۵ ساله، فرزند عبدالحسین روح‌الامینی، دبیر کل حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی و مشاور ارشد محسن رضایی در انتخابات سال ۱۳۸۸ بود.

عبدالحسین روح‌الامینی از شاکیان اصلی پرونده کهریزک است.

«کامرانی را پزشکان کشتند»

سعید مرتضوی، متهم اول پرونده کهریزک درباره ی محمد کامرانی که ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ در سن ۱۸ سالگی درگذشت، گفته است: «او به دلیل قصور درمانی و تزریق اشتباه آمپول که در بیمارستان لقمان صورت گرفت، فوت کرده است و مرگ او ربطی به حضور در کهریزک ندارد.»

به گفته آقای مرتضوی، «بر اساس نظر شورای پزشکان بیمارستان لقمان، کارکنان بیمارستان چند آمپول اشتباه از جمله دیازپام ۶ میلی‌گرم و آمپول انسولین به آقای کامرانی تزریق و او بر اثر قصور پزشکی، اشتباه درمانی و تزریق آمپول اشتباه دچار تشنج شد، به کما رفت و در نهایت فوت کرد.»

در این مورد هم نظر کمیته حقیقت‌یاب مجلس بر خلاف اظهارات آقای مرتضوی است.

در گزارش مجلس گفته شده «محمد کامرانی هم پس از دستگیری بدون بازجویی به زندان کهریزک منتقل می‌شود و در آنجا مانند سایر زندانیان مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار می‌گیرد» و بعد از انتقال به بیمارستان لقمان و «رسیدگی ناکافی» و انتقال به بیمارستان مهر در آنجا از دنیا می‌رود.

در پایان یازدهمین و آخرین جلسه دادگاه که تاکنون برگزار شده، پدر محمد کامرانی اعلام کرد که دو متهم این پرونده یعنی سعید مرتضوی و علی اکبر حیدری‌فر به دلیل مرگ فرزندش از او عذرخواهی کردند.

سعید مرتضوی، علی‌اکبر حیدری‌فر و حسن زارع دهنوی (حداد) سه قاضی هستند که در شعبه ٧٦ دادگاه کیفری تهران تحت محاکمه قرار دارند.

ششم خرداد ماه ۱۳۹۲

برگرفته از «بی بی سی»


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!