اکنون هر کدام از تارنگاشت ها را که باز
می کنی، خبری درباره ی «عالیجناب بوقلمون»*
دارد؛ یکی در این باره است که گویا یک ساعت پیش از پایان مهلت ثبت نام با رهبر
نادان و نابکار تماس گرفته و از وی اجازه ی حضور در انتخابات را گرفته است و دیگری
عبارت «دقیقه ۹۰» را از فوتبال به عاریت می گیرد تا نشان دهد، آمدن «عالیجناب» به
صحنه، نشانه ی پیروزی است. آن گاهنامه ی آلوده و مزدور که جای خود دارد؛ این شماره
ی آن از بالا تا پایین، پر از خبرهای «عالیجناب» است که گویا دو مرجع به اصطلاح
عالیقدر نیز از وی درخواست نموده اند تا در انتخابات شرکت کند و با رییس جمهور
شدن، ایران را از بلا و نابسامانی برهاند؛ تا اینجای کار نیز خبر یکی از
مراجع ساختگی از آب در آمده است! ولی گاهنامه ی مزدور از هم اکنون، قند توی دلش آب
شده است. انگار نه انگار که این «عالیجناب» همان است که با دروغگویی به «امام راحل»
و کشاندن جنگ به خاک کشور همسایه به فرسایشی شدن آن کمک نمود؛ انگار نه انگار که
این همان «عالیجناب» است که دروازه های اقتصاد ایران را چارتاق به روی سرمایه امپریالیستی
گشود؛ انگار نه انگار که همین «عالیجناب» بود که در سرکوب های کارگری و خلقی،
کشتارهای گروهی روشنفکران و هنرمندان دست داشت و اکنون می کوشد با پنهان نمودن
همه ی این ها، خود را آدمی دمکرات جا بزند!
... و دریغا که تنها آن گاهنامه ها
نیستند که حساب شان کم و بیش روشن است. تارنگاشت «خر در چمن» هم به عنوان نمونه، درست
همین خبرها را درج کرده و درنمی یابد که در کردار به جبهه ی رسانه های بورژوا
لیبرال ها و امپریالیست ها پیوسته و برای «عالیجناب» تبلیغ می کند. هنگامی که
برایشان می نویسی:
«الاغ هم پایش را دو بار در یک چاله نمی
گذارد»**، ترش می کنند و دوست ندارند کسی
به آن ها بگوید: بالای چشمتان ابروست؛ ولی هربار پایشان به همان چاله ای می رود که
پیش تر نهاده بودند.
خودتان داوری کنید؛ کدامیک از شعور بیش
تری برخوردار است؟ آن الاغ یاد شده در فرهنگ دهخدا یا این ها؟!
ب. الف. بزرگمهر ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲
* هاشمی رفسنجانی
** فرهنگ دهخدا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر