یکی دو روز است که می خواهم یادی از
پرویز شهریاری، این آدم باوجدان و دانشمند پرکار و اثرگذار میهن مان کرده، چیزی از
وی در تارنگاشتم درج کنم. نوشته ای در «ویژه نامه ی شرق» چشمم را می گیرد و آن را
تا نیمه ویرایش می کنم؛ خسته می شوم و رهایش می کنم.
ـ چرا نوشته های خود را دستِکم یکبار
ویرایش نمی کنند و چرا روزنامه ها خو گرفته اند که هر نوشته ی نیازمند ویرایشی را
همانگونه با ده ها غلط املایی و انشایی و جُستاری درج کنند؟ همه شتاب دارند ...
روزی خودم چیزی شایسته وی خواهم نوشت. کی؟ نمی دانم. به هر رو باید چیزی باشد که
نه تنها از جان و دل برآمده باشد که فراخور این آدم ارجمند باشد ...
تا آن هنگام، این طرحی زیباست از وی و آن
دیگری خود اوست در واپسین سال های هستی پربارش در اتاق کار. چیزی بیش تر ندارم؛
گرچه تصویر مهربانش همیشه آنجاست؛ با لبخندی بر لب و فراخوانی برای کار و کوشش بیش
تر ...
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر