دلایل قوی باید و معنوی!
نوشته ی زیر از سوی «ستاد حیات طیبه:
شورای هماهنگی ستادهای مردمی دکتر جلیلی»، گویا در پاسخ به برخی انتقادات درج شده
است. آن شکیبایی را نداشتم که آن را ویرایش و پارسی نویسی کنم. هنگامی که بندهای
گوناگون این نوشته و پاسخ به انتقادها را می خوانی، بجای آنکه شیرفهم شوی، آنچنان ..گیجه می گیری که سر در نمی آوری که:
ـ آیا «وی برای ورود به عرصه نیاز به
اتمام حجت داشت»؟ و اگر داشت از سوی چه کسی یا کسانی یا نهادی چنین «اتمام حجت»ی
صورت پذیرفته است؟!
ـ
اگر «ایشان خود را نسبت به دیگران اصلح تشخیص داده»، چرا «... ثبت نام خود
را منوط به سایر افراد و آرایش انتخابات کرده ... [و] بنا به گفته خودش تا آخرین
ساعات برای آمدن، تأمل و مشورت کرده است».
ـ هماوندی آن آیه قرآنی با جمله ی دراز
پس از آن: «انتخابات یک امر جامع هست ...» و هماوندی این یک با «سوء استفاده از این
بحث» چیست؟ از کدام سوء استفاده و از سوی چه کسانی سخن در میان است و باز هم
هماوندی میان این ها با گفتگوی «دکتر جلیلی در اولین مصاحبه ای ... که بعد از ثبت
نام در فاینشنال تایمز داشتند ...» چیست؟
ـ اینکه به گفته ی وی در همان گفتگوی
یاد شده «... رهبری در ایران جایگاه شان بسیار بالاست» چه هماوندی با «... افرادی
که کاندیدا می شوند هر کس خودش باید بیاید» دارد و هر دو این ها چه هماوندی با جمله
ی پس از آن که می گوید:«... در این موضوع حداقل کسانی که قائل به ولایت و این
گفتمان هستند باید چنین استیذانی را داشته
باشند»، دارد؟
ـ چرا وی از میان همه پیامبران «جرجیس»
را یافته و با «فاینشنال تایمز» و نه با روزنامه ی یک
خراب شده ی دیگر گفتگو داشته است؟
ـ چه هماوندی میان سخنان «رهبر [بیش از
اندازه] معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین خود در حرم مطهر رضوی درباره ویژگی رئیس
جمهور آینده [که] فرمودند : آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است
از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعف هایی كه وجود دارد.» و ویژگی های «دکتر جلیلی» وجود دارد «... که علاوه
بر پوشش نقاط ضعف دکتر احمدی نژاد، نقاط قوت منحصر به فردی در مقایسه با سایر کاندیداها
دارند.»؟ آیا «... انجام [ندادن] هرگونه فعالیت تبلیغی ... قبل از شروع زمان قانونی
تبلیغات ... نشانه مهمی برای قانون گرایی ایشان است»؟ و اگر بینگاریم که به عنوان
نمونه، دزدانی گرد هم آمده و در میان خود قانون هایی نهاده اند، آیا در آن صورت،
«قانون گرایی»، بخودی خود، امتیاز شمرده می شود؟!
ـ پرسشی در میان نهاده شده که «جلیلی
مثل هندوانه سربسته می ماند؛ از کجا معلوم ...» و من بر آن می افزایم: از کجا روشن
است که هندوانه ای رسیده باشد؟! شاید آنچنانکه تجربه تاکنون نشان داده، هندوانه ای
کال باشد؟!
ـ آیا «تلفیق علوم حوزوی و دانشگاهی در
دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ... احتمال خطا و انحراف را کمتر میکند»؟
احتمال کدام خطا و انحراف را کم می کند؟ و آیا میان آن به اصطلاح «دانشگاه امام
صادق» با حوزه های علوم دینی که از «آکادمی» های یونان باستان نیز در برخورد به
چالش های علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و ... وامانده ترند، تفاوت عمده ای هست؟
ـ بیش از سی و اندی سال است که از
انقلاب گذشته و تاکنون، بسیار سخن از «اسلام ناب» و «گفتمان انقلاب اسلامی» شده
است. نمودها و نشانه های این «اسلام ناب» را در کدام پدیده ها می توان دید؟ آیا وی
«رساله دکتری» خود را بر پایه ی تجربیات این سی و اندی سال مردم تیره روز ایران
نگاشته اند یا به عنوان نمونه سراغ «نامه ی حضرت علی به مالک اشتر» رفته و از روی
آن «گفتمان انقلاب اسلامی» خود را پی گرفته اند؟ آیا «تسلط کافی به معارف دینی»
سبب بهتر گرداندن کشور در زمینه های گوناگون سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی می شود؟ چه
کسی یا کسانی تعیین کننده ی «قرائت های نادرست دینی» یا درست آن هستند؟ خود رهبر
بیش از اندازه معظم را که هیچکدام از نشانه های خدا (آیت الله ها) در ایران به
عنوان «نشانه ی خدا» نپذیرفته اند! آیا «آیت الله سید احمد علم الهدی که استاد
راهنمای رساله دکتری جلیلی بوده ...» از چنین شایستگی برخوردار است که بگوید: «وی
در زمینه معارف اسلامی، یک مفسر کامل عیار است.»؟! آیا چنین آدمی که گفته: «هر کس
در انتخابات شرکت نکند، روانه ی دوزخ خواهد شد» (نقل به مضمون) خود از «بصیرت دینی»
برخوردار است یا نان را برابر نرخ روز میل فرموده است؟!
ـ کارنامه ی نامبرده «در پستهای کلیدی
مانند دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ...» کجاست و چه شایستگی از خود نشان داده که
«... در طی ۶ سال کارنامهای جز ایستادگی بر اصول و ارزشها نشان نمیدهد»؟! چرا
به هیچکدام از آن ها، اشاره نشده است؟
ـ آیا پادویی در بیت رهبری و «نماینده ایشان
در شورای عالی امنیت ملی» بودن، ارزشی بالاتر از کار در شهرداری و استانداری (با
نادیده گرفتن اینکه احمدی نژاد یا هر کس دیگری آن را انجام داده و می دهد) دارد؟
آیا «رابطه او [جلیلی] با مقام [بیش از اندازه] معظم رهبری و تبعیت وی از ایشان ...
که بر کسی پوشیده [نیست] ... و رسانههای خارجی نیز مدام بر آن تکیه و تمرکز دارند»،
دلیل خوب و درستی بر باتجربگی یا حتا «ولایت پذیری» است؟
ـ اگر، همچنانکه گفته شده: «... نمی
توان بدون داشتن هیچ دلیل شرعی و عقلی آینده افراد را پیش بینی و بر اساس آن حکم
صادر کنیم»، چگونه و بر چه پایه و بنیادی، این همه ادعا درباره ی آقای جلیلی به
میان آمده است؟!
ـ گفته شده که «... دکتر جلیلی ثابت
کرده که توان کار کردن با افراد با سلایق مختلف را دارد؛ چه این که آن فرد مافوق
او باشد و چه زمانی که زیردستش باشد.» آیا در پهنه ی سیاست، سخن بر سر سلیقه های
شخصی آدم هاست یا سمتگیری های طبقاتی و اجتماعی آن ها؟ آیا به این ترتیب، «فراجناحی»
بودن و «فراجناحی» کار کردن، سخنی درست و سنجیده است یا سخنی پوچ و یاوه گویی؟!
ـ اینکه گفته شود: «سعید جلیلی از مهر
ماه ۸۶ تاکنون شورای عالی امنیت ملی را در دست دارد که از آن زمان تا کنون تنها سه
قطعنامه علیه ایران صادر شده است.»، آیا سنجشی کمّی با دوره ی پیش از آن است؟ آیا
چنین سنجشی که در آن همه ی دیگر آخشیج (عنصر) های درگیر با جُستار نادیده گرفته
شده و تنها به کمّیت آن پرداخته شده، دلیلی بر بهتر کار نمودن این آقا نسبت به آن
یکی است؟! و آیا دنباله ی احتجاج که «از اوایل سال ۸۹ تاکنون از سوی شورای حکام
سازمان ملل قطعنامه ای علیه ایران صادر نشده است. دو قطعنامه ی اخیر در پی ماجرای
فتنه ی ۸۸ و اظهار برژینسکی در مورد طولانی کردن بازی علیه ایران بوده است. لذا
قطعنامه های ۸۸ و ۸۹ محصول فتنه می باشد ...» چیزی بیش از بهانه هایی کودکانه و
انداختن گناه نارسایی ها و سستی ها به گردن این و آن آدم و یا «قمر در عقرب» بودن
اوضاع است؟!
ـ گفته شده است: «هنر دکتر جلیلی این
است که بدون آن که صریحاً اعلام کند که آقا در فلان مسئله نظرشان این بود فلذا ما
آن کار را کردیم، خودش مبنا و خط فکری رهبری را به خوبی می شناسد و بر اساس آن عمل
می کند.» آیا کمی با خود نمی اندیشید که با بر زبان راندن چنین سخنی و در صورت
درستی آن، آقای دکتر را به اندازه ی بوزینه ای هنرمند که با اشاره ی آقا جای دوست
و دشمن را نشان می دهد، فروکاسته اید؟! به چنین هنری، چه نامی باید داد؟!
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ خرداد ماه ۱۳۹۲
افزوده های درون [ ] همه جا از اینجانب
است. ب. الف. بزرگمهر
***
انتقادات وارده به سعید جلیلی
1. چرا دکتر جلیلی در آخرین ساعات
ثبت نام کرد؟ آیا دکتر جلیلی اهل مشورت است؟
- اولاً آن که ایشان برای ورود به عرصه
نیاز به اتمام حجت داشت. از طرفی ثبت نام خود را منوط به سایر افراد و آرایش
انتخابات کرده بود. از این رو بنا به گفته خودش، تا آخرین ساعات برای آمدن، تأمل و
مشورت کرده است.
- ثانیاً آن که ورود ایشان به عرصه به این
معناست که ایشان خود را نسبت به دیگران اصلح تشخیص داده، چرا که معتقد است اگر کسی،
فرد دیگری را نسبت به خود اصلح بداند، جایز نیست به عرصه ورود کند.
- ثالثاً آن که عدم اطلاع رسانی عمومی
برای کاندیداتوری، لزوما به معنای عدم مشورت با دیگران نبوده است!
- سوره نور آیه 62
(إِنَّمَاالْمُؤْمِنُون َالَّذِينَ آمَنُوابِاللَّه ِوَ رَسُولِهِ وَ إِذَا
كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَم ْيَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ) ؛
انتخابات یک امر جامع هست شما نمی توانید بدون اینکه مخصوصا در چنین موضوعی آن هم
در چنین سطحی را شما بدون اینکه یک همچنین اجازه و مشورت را داشته باشید وارد بحثش
شوید. البته آن نکته ای که اهمیت دارد این است که این استئذان و بحث نباید خدای
نکرده به معنای سوء استفاده از این بحث بشود برای همین دکتر جلیلی در اولین مصاحبه
ای هم که بعد از ثبت نام در فاینشنال تایمز داشتند اعلام کردند رهبری در ایران جایگاه
شان بسیار بالاست و افرادی که کاندیدا می شوند هر کس خودش باید بیاید اما اینکه در
این موضوع حداقل کسانی که قائل به ولایت و این گفتمان هستند باید چنین استیذانی را داشته باشند و عمل کرده باشند.
2. جلیلی مثل هندوانه سربسته می ماند
از کجا معلوم عاقبتش مثل احمدی نژاد نشود؟ و جلیلی، احمدینژاد 2 نباشد!
- رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین
خود در حرم مطهر رضوی درباره ویژگی رئیس جمهور آینده فرمودند :" آنچه ما برای
رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای
ضعف هایی كه وجود دارد." دکتر جلیلی دارای ویژگی های مثبت و امتیازات دکتر
احمدی نژاد مانند پرکاری ، مردمی و ساده زیست را دارد به همین دلیل برخی تصور می
کنند همین شباهت ها دلیل شباهت سرانجام این دو است. در حالی که دکتر جلیلی ویژگی
هایی دارد که علاوه بر پوشش نقاط ضعف دکتر احمدی نژاد ، نقاط قوت منحصر به فردی در
مقایسه با سایر کاندیداها دارند. دکتر جلیلی در حالی که در لحظات آخر ثبت نام کرد
اما انجام هرگونه فعالیت تبلیغی را قبل از شروع زمان قانونی تبلیغات ممنوع کرد و این
نشانه مهمی برای قانون گرایی ایشان است.
- دکتر جلیلی مبانی و بن مایههای فکری
واندیشهای خود را در فضای تلفیق علوم حوزوی و دانشگاهی در دانشگاه امام صادق (علیه
السلام) کسب و مستحکم نموده است و این امر احتمال خطا و انحراف را کمتر میکند.
نمونه بارز این نگاه دینی را هم میشود در رساله دکتری و اظهارنظرهای ایشان راجع
به اسلام ناب و گفتمان انقلاب اسلامی مشاهده کرد. در حالی که دلیل اصلی تغییر رویکرد
دکتر احمدی نژاد عدم تسلط کافی به معارف دینی بود که منجر به فاصله گرفتن از حوزههای
علمیه و افتادن در دام قرائتهای نادرست دینی (جریان انحرافی) شد. اما بصیرت دینی
آقای جلیلی مانع از انحراف ایشان خواهد شد انشاء الله. آیت الله سید احمد علم الهدی،
که استاد راهنمای رساله دکتری جلیلی بوده است در این زمینه فرموده اند: وی در زمینه
معارف اسلامی، یک مفسر کامل عیار است.
- حضور ایشان در پستهای کلیدی مانند دبیرخانه
شورای عالی امنیت ملی در طی 6 سال کارنامهای جز ایستادگی بر اصول و ارزشها نشان
نمیدهد.
- آقای احمدینژاد، قبل از ریاست جمهوری،
سابقهای در حد استانداری و شهرداری داشت که ملاکی برای سنجش رابطه او با ولایت
وجود نداشت؛ در حالی که دکتر جلیلی به مدت 5 سال به طور مستقیم در بیت رهبری فعال
بوده و در 6 سال اخیر نیز به عنوان نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی منصوب
بوده است. لذا این سابقه را میتوان معیار خوبی برای موفقیت او در آزمون ولایت پذیری
دانست. رابطه او با مقام معظم رهبری و تبعیت وی از ایشان چیزی نیست که بر کسی پوشیده
باشد و رسانههای خارجی نیز مدام بر آن تکیه و تمرکز دارند.هر چند ایشان در سخنرانی
13خرداد خود در دانشگاه تهران بیان کردند که هر کس خود را از خطا و اشتباه مصون
بدارد اولین گام لغزش را برداشته است.
- ایشان در چند روز اخیر چندین بار از اینکه
گزینه دولت است برائت جسته است و این موضوع را تکذیب نموده است و شخص رئیس جمهور
هم پس از جلسه هیأت دولت در روز چهارشنبه 8/3/92 این موضوع را رد کردند.
- ما مامور به بررسی شرایط افراد در وضعیت
فعلی هستیم و نمی توان بدون داشتن هیچ دلیل شرعی و عقلی آینده افراد را پیش بینی و
بر اساس آن حکم صادر کنیم.
3.
آیا جلیلی دارای حلقه بستهایست؟ نگاهش تا چه حد فراجناحیست؟
- بحث اصلی این است که بر خلاف این نظر،
دکتر جلیلی ثابت کرده که توان کار کردن با افراد با سلایق مختلف را دارد؛ چه این
که آن فرد مافوق او باشد و چه زمانی که زیردستش باشد. برای این مورد چند خاطره از
دو تن از همکاران را نقل میکنیم:
معاون اجرایی شورایعالی امنیت ملی میگفت
که دکتر جلیلی در شورا سعی داشتهاند تا بهترین افراد از دانشگاههای مختلف را جذب
نمایند و تلاششان این بوده تا در هر قسمت بهترین افراد را به کار بگیرند؛ این یعنی
عدم تاثیر نگاه جناحی در انتخاب نیروها.نکته دیگر این که ایشان به واسطه تعاملات
وسیعی که با وزارتخانهها داشتهاند افراد متعهد و متخصص را در هر وزارتخانه می
شناسند ودر صورت رئیس جمهور شدن از این افراد استفاده خواهند نمود. این مطلب را ایشان
در دیدار با اساتید دانشگاه امام صادق(ع) به صراحت بیان کردند.
خاطره دوم از یکی از همکاران وزارت
خارجه ایشان ؛ آقای دکتر در دولت ششم مسئول میز آمریکا میشوند و رئیس ایشان در
روز اول به اصطلاح ما اندکی ایشان را تنظیم باد میکند. بعدها یک روزی آقای دکتر
معاون وزیر و رئیس همان آقا میشود. آقای جلیلی همان آقا را با توجه به این که
نظراتش را قبول داشت، به عنوان سفیر پیشنهاد کرد. وزارت خارجه مقاومت میکرد، آقای
جلیلی به تنهایی ایستاد و از ایشان حمایت کرد و سفیرش کرد، به من گفت به خاطر این
سفیرش کردم که وقتی نوع گزارشش را دیدم، دیدم آن وادادگی که در دوره اصلاحات در خیلی
از موضوعات بود، توی گزارشهای ایشان نبود و دلش برای منافع ملی میسوخت.
دکتر جلیلی در جلسه با اساتید دانشگاه
امام صادق(ع) بیان کرد "بنده برای انتخاب نیرو محدود به ستاد خود نخواهم شد
اصلاً این روش را غلط می دانم. افرادی که دارای دو شرط قبول داشتن گفتمان انقلاب
اسلامی و نداشتن خطای در عمل گذشته باشند ، همکاری می نمایم ولو اینکه حالا با
بنده سلام و علیکی نداشته باشد حتی در انتخابات با یک برادر دیگری کار کند. این یعنی
اعتقاد به تعهد در کنار تخصص.
4.
در دوران تصدی ایشان به عنوان مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی با 1+5 چندین
قطعنامه علیه ایران تصویب شد تا چه میزان مربوط به بی تدبیری ایشان بوده است؟
صدور قطع نامه علیه ایران از طرف شورای
حکام امری است که در شش سال تصدی گری سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی فقط سه
بار اتفاق افتاد اما تنها در فاصله ی 5 ساله ی 21/6/82 تا 4/1/86 که مربوط به دبیر
پیشین شورای عالی امنیت ملی می شود هفت بار به وقوع پیوست.
رهبر انقلاب از روند هسته ای در دوران
اصلاحات راضی نبودند. چنان که در 11/8/82 بیان می کنند که این شیوه صحیح نیست و در
6/8/83 از تعلیق فرایند هسته ای شکایت نموده و بیان می کنند شفاف سازی ربطی به تعلیق
ندارد. مگر می شود ملت را با زیاده گویی محروم کرد. ملت ایران اهل دفاع و مشت زدن
است.
ایشان پس از دوران اصلاحات در 13/10/86
این طور به نقد روند هسته ای در این دوران می پردازند: می خواستند ما را هم مثل لیبی
کنند. یک روز می گفتند یک سانتریفیوژ هم نمی شود امروز اما سه هزار سانتریفیوژ
آماده به کار داریم.این ها عقب نشینی بود. من گفتم تعلیق در همین دولت ایحاد شده
است و در همین دولت هم باید لغو شود. گفتم اگر تعلیق را برندارید وارد می شوم و
شدم.
ایشان روند هسته ای دوره ی اصلاحات را عقب نشینی
می خوانند و از حربه ی ایجاد یأس دشمن پرده بر می دارند که می خواستند اعتماد به
نفس ما را از بین ببرند و به ما القا می کردند که هسته ای به چه درد می خورد. ایشان
گوشزد می کنند که موضوع در تعطیلی انرژی هسته ای متوقف نمی شود و در آینده تعطیلی
معادن اورانیوم هم از مطالبات آن ها خواهد بود.
برای روشن تر شدن دست آورد های سیاسی و
فنی دوره ی سازش در مقایسه ی با دوره ی مقاومت مروری می کنیم بر روند صدور قطعنامه
های شورای حکام سازمان ملل متحد علیه ایران از سال 82 تا کنون:
قطعنامه های شورای حکام در دوره ی
اصلاحات:
21/6/82: 18روز پس از اعلام آمادگی ایران
برای مذاکره درباره ی پروتکل الحاقی با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
5/9/82 : 36روز پس از سعد آباد و 5 روز
پس از تصویب امضای پروتکل الحاقی از سوی ایران با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
25/12/82: 19روز پس از امضای موافقتنامه
بروکسل(تعلیق همه ی فعالیت ها...) با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
29/3/83: 28 روز پس از ارائه ی اظهار
نامه 1033 صفحه ای به آژانس، با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
28/6/83: 60روز بعد از قطعنامه چهارم و
88 روز پس ازتحویل اظهار نامه به آژانس، با پیشنهاد آلمان، انگلیس و فرانسه
9/9/83: 14روز بعد از توافقنامه پاریس و
7روز پس از تعلیق VCFاصفهان، با پیشنهاد
آلمان، انگلیس و فرانسه
22/12/83: در این قطعنامه شورای حکام
ادعا می کند که مجلس ایران باید پروتکل صادر شده را به تصویب برساند و قطعنامه ها
نوعی ضمانت قانونی در داخل ایران داشته باشد. این قطعنامه نیز با پیشنهاد آلمان،
انگلیس و فرانسه به شورای حکام رفته و علیه ما به تصویب رسید.
پر واضح است که در این روند با هر قدم
عقب نشینی مسئولین در مقابل تحمیل قطعنامه ها، قطعنامه دیگری صادر شده است و
مسامحه نه فایده ی فنی داشته است و نه فایده ی سیاسی. یعنی در عین تعلیق- هر چند
که تعلیق داوطلبانه بوده است و نه الزام آور- امتیاز و فایده ی قابل توجهی برای ما
حاصل نشده است و در مقابل هر عقب نشینی ای که کرده ایم قطعنامه ی تازه ای علیه ما
صادر کرده اند و خواسته اند امتیاز بیش تری از ما بگیرند.
روند قطعنامه های دولت و مجلس جدید و پیدایش
فضای مقاومت
2/7/84: پس از فعالیت مجدد VCFاصفهان در 17/5/84. واکنش مجلس هفتم:ایران هیچ
گونه تعهدی نسبت به اجرای پروتکل الحاقی ندارد.
16/11/84: در این قطعنامه سه رای منفی
وجود دارد و بدون توجه به صدور این قطعنامه، فعالیت غنی سازی در سایت نطنز آغاز می
شود.
11/5/85:قطعنامه 1696: طی این قطعنامه
فعالیت های هسته ای باید تا نه شهریور تعلیق شود.
2/10/85:قطعنامه 1737: استناد به بند 41
فصل 7 منشور ملل متحد: محدودیت همکاری نظامی و اقتصادی
4/1/86: قطعنامه1747: ممنوعیت هر نوع
همکاری نظامی+28شخصیت حقیقی و حقوقی
13/12/86: قطعنامه 1803 :شورای امنیت در
این قطعنامه درخواست توقف غنی سازی از سوی ایران را تکرار کرده اما تهران با تاکید
بر اینکه هیچ بحثی درباره غنی سازی وجود ندارد با استناد به گزارش اخیر البرادعی،
درخواست تعلیق را بدون وجود هرگونه ابهام درباره فعالیت های هسته ای، صرفا درخواستی
سیاسی و غیرقابل اجرا می داند.
7/7/88: قطعنامه 1835 : بیش تر در حد یک
بیانیه ضعیف است که ناتوانی غرب در تشدید تحریم ایران را نشان می دهد. این قطعنامه
فاقد هر گونه الزام و تحریم جدیدی است.
15/3/89: قطعنامه1929: مفاد این قطعنامه
برخی ممنوعیت ها و تحریم های نظامی، کشتی رانی و هسته ای و تحریم برخی شرکت های ایرانی
است. این تجری حاصل نرمش هسته ای ایران در مذاکره با ترکیه و برزیل بوده است.
سعید جلیلی از مهر ماه 86 تاکنون شورای
عالی امنیت ملی را در دست دارد که از آن زمان تا کنون تنها سه قطعنامه علیه ایران
صادر شده است. از اوایل سال 89 تاکنون از سوی شورای حکام سازمان ملل قطعنامه ای علیه
ایران صادر نشده است. دو قطعنامه ی اخیر در پی ماجرای فتنه ی 88 و اظهار برژینسکی
در مورد طولانی کردن بازی علیه ایران بوده است. لذا قطعنامه های 88و 89 محصول فتنه
می باشد. ریشه ی قطعنامه ها نیز عمدتا تعهد سابق و قرار گرفتن ایران در موضع ضعف
بوده است.
5.
می گویند: جلیلی صرفا تابع محض رهبری است و هیچ اختیاری از خودش ندارد. بنابراین
نمی تواند رئیس جمهور خوبی باشد!
اولاً این یک نگاه اشتباه است به جایگاه
رهبری انقلاب؛ چرا که اساسا مشی ایشان این نیست که در تمام امور و جزئیات دخالت
کنند. همان طور که خود ایشان هم بارها گفته اند که تنها در مواقعی که احساس کنند
اصل انقلاب در خطر است، به مسائل ورود خواهند کرد.
ثانیا هنر دکتر جلیلی این است که بدون
آن که صریحاً اعلام کند که آقا در فلان مسئله نظرشان این بود فلذا ما آن کار را
کردیم، خودش مبنا و خط فکری رهبری را به خوبی می شناسد و بر اساس آن عمل می کند. این
کار البته بر خلاف رویه معمول برخی مقامات کشور است که در موارد چالشی علناً توپ
را در زمین رهبری می اندازند یا منتظر نظر صریح رهبری می شوند در حالی که تابع ولایت
منطبق بر گفتمان رهبری باید مسیر را بشناسد و حرکت نماید.. نمونه اش هم بحث اجرای
فاز دوم هدفمندی ست که رئیس مجلس پس از آن که با رئیس جمهور در آن مورد اختلاف پیدا
کردند و به نتیجه ای نرسیدند، گفته بود ما تصمیم گیری را در این مورد به رهبری
واگذار می کنیم. بدون شک این کار نتیجه ای جز مایه گذاشتن و هزینه کردن از رهبری
در بر نداشته است.
6. آیا انسان نجیب و با اخلاق به دور
از هوچی گری ها می تواند کشور را اداره کند؟
شاید بتوان یکی از ضعف های کشور را این
دانست که ذائقه مردم طوری شکل گرفته که کمتر به کسی توجه می شود که در مسؤولیت
خودش وظیفه اش را انجام می دهد، بی آنکه کمترین هیاهو و حاشیه سازی را داشته باشد.
یک نمونه این که دکتر جلیلی در زمان مسؤولیت اداره بازرسی وزارت خارجه، 17 سفیر را
به خاطر فساد مالی از کار برکنار می کند که از آن تعبیر به اتقلاب در وزارت خارجه
می شود، بدون آن که کمترین حاشیه و هیاهویی در فضای کشور ایجاد کند. اساساً منش
دکتر جلیلی هم بر این گونه کار کردن نیست. ضمن اینکه جنجال های اخیر در کشور باعث
شده است که نیاز مردم به آرامش به شدت افزایش یابد و اتفاقا این ویژگی جلیلی باعث
می شود بهتر از هرکسی بتواند این آرامش را برای مردم به ارمغان آورد.
7. چرا صحبت های دکتر جلیلی کمتر
عامه فهم و عامه پسند است؟
مهارت عامهپسند صحبت کردن از ویژگی های
یک سخنرانی جذاب است که در میان رجالی سیاسی کمتر دیده می شود به ویژه سیاسیونی که
به دلیل نوع فعالیت ، کمتر با بدنه جامعه در قالب سخنرانی ارتباط داشته اند. البته
فن خطابه تا حد زیادی اکتسابی است و در طول زمان قابل بهبود است. هر چند مقداری از
آن هم ذاتی است. مثل تفاوت آقای جوادی آملی با آقای قرائتی که نمی توان به آقای
جوادی خرده گرفت که چرا عامه پسند صحبت نمی کنید؟! دکتر جلیلی هم به اقتضای سالها
کار در فضای دیپلماتیک این گونه است. البته این موضوع ، با روحیه مردمی بودن ایشان
تعارض ندارد. از طرفی آنچه از فن خطابه در شأن رئیس جمهور اهمیت دارد، حضور او در
مجالس بین المللیست که از این بابت به لحاظ وجهه دیپلماتیک ایشان مشکلی وجود
ندارد. اساسا دکتر جلیلی نشان داده بیش از آن که اهل حرف و کار تبلیغاتی و حاشیهسازی
باشد، اهل کار و تلاش و مجاهدت است. ضمن آن که ایشان به این اذعان داشته است که
مهم ترویج این مطلب است که گفتمان انقلاب اسلامی و نظام و آقا میتواند حکومت داری
کند و برای کشور پیشرفت به ارمغان آورد.
«ستاد حیات طیبه: شورای هماهنگی ستادهای
مردمی دکتر جلیلی»
از «گوگل پلاس»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر