«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۱۳, دوشنبه

نمونه ای از چگونگی سرِ کار گذاشتن مردم در باخترزمین


نمونه ی تیپیکی از کژدیسه نمودن اندیشه ی مردم از دشواری ها و چالش های اقتصادی ـ اجتماعی شان را در این ویدئو می بینید؛ آن هم در نمایشگاه کتابی که شماری از نویسندگان کتاب ها نیز در آنجا حضور داشته و شاید بخت خوبی برای بازدیدکنندگان برای گفتگو با آن ها می بود؟ ولی، نه! همه در اینجا در پی «گربه اخمو» هستند که عکسی یادگاری با وی بگیرند! سوژه ای پیش پا افتاده که ده ها و صدها مانند آن را روزانه در هر جایی می توان یافت و آن را به خبری داغ و مردم پسند، فرارویانید؛ شیوه ای که جمهوری تبهکار اسلامی نیز به تازگی آموخته و از آن برای دستیابی به همان آماج یادشده در بالا بهره برداری می کند؛ گرچه در اینجا، چماق و باتوم هنوز بیش تر کاربرد دارند ... و نزدیک بود فراموش کنم: روش های کهنه ی دوران ستمشاهی چون «پاسداری امنیت اجتماعی با شیشه ی نوشابه» که البته شکنجه شدگان که کم و بیش همه شان از نیروهای سیاسی هستند، شیشه ی پپسی را درست به دلیل «آنتراکت»ی که در میان آن هست، همچون گذشته ترجیح می دهند. روش های کهنه تر سده های میانه در کنار نوترین روش های وارداتی از کشورهای امپریالیستی در کشوری که به شیوه ی ملوک الطوایفی اداره می شود نیز جای خود دارند.

ب. الف. بزرگمهر  ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!