«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

بیاییم خدا وکیلی همه نیرومون و جمع کنیم ...


در خبرها آمده بود که محمود احمدی نژاد روز دوشنبه دهم تیر ماه آینده به روسیه خواهد رفت. یک آن با خود اندیشیدم:
... بیگمان از آنجا به پایگاه فضایی «بایکونور» خواهد رفت و به یکی از واپسین آرزوهایش که سفر به فضاست، خواهد رسید!

ولی، نه! پندار نابجایی است که در ذهنم نشسته است و گاهی که چهره اش را از پشت پنجره ی کوچک فضاپیما در حالی که دارد موز یا ساندیس نوش جان می کند و با شگفتی به ستارگان می نگرد به پندار می آورم، نیشخندی بر لبم می نشیند:
ـ الله اکبر! عجب دنیا بزرگه، تو نمیری! جای اسفندیار خالی ... اینجا دو تایی با هم کمی حال می کردیم و امام زمان رو هم می آوردیم می نشوندیم وسطمون ... خیلی باحال می شد ... حالا اینجا چه جوری نماز بخونم، من؟! کدوم وری وایستم ... زمینش کجاست که مُهرم و بذارم ... تازه بند هم نمی شه  ... بخشکی شانس ... اصلن بی خیالش ... خدا که نماز تو سفینه را واجب نکرده ...

ولی، نه! رییس جمهور مهرورز ما برای شرکت در نشست کشورهای صادرکننده گاز به روسیه سفر خواهد نمود. خیر پیش! آنجا چه خواهد گفت، خودش هنوز نمی داند؛ شاید چیزی مانند این:
ـ بیاییم خدا وکیلی همه نیرومون و جمع کنیم ... گازهامون رو رو هم بذاریم؛ انشاءالله گوش شیطان کر بشه ...

ب. الف. بزرگمهر   هشتم تیر ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!