«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مرداد ۱۳, یکشنبه

شاملوی کردستان جاودانه شد!

یادش زنده!

شیرکو  بیکس (به کردی: شیرکو بی که س) شاعر نام آشنای کرد صبح روز یکشنبه، ۱۴ امرداد ۱۳۹۲ در سن ۷۳ سالگی به دلیل سرطان ریه در استکهلم سوئد در گذشت.

بیکس در جامعه فرهنگی کرد به شاملوی کردستان آوازه داشت .

در ایران مجموعه‌ سروده هایی از او همچون منظومه ی بلند «دره پروانه» (ده‌ربه‌ندی په‌پووله) و «آزادی، این واژه بی‌آبرو» به کوشش محمد رئوف مرادی برگردان و به چاپ رسیده است.

بیکس در طول دوران فعالیت ادبیش به دریافت چندین جایزه معتبر جهانی از آن میان، «جایزه توچولسکی» «انجمن قلم سوئد»، کامیاب شده بود.

برگردان پارسی سروده ای از شیرکو بیکس:
در سرزمین من
روزنامه لال به دنیا می‌آید
رادیو کر
و تلویزیون کور  ...
و کسانی که طالب سالم زاده شدن این همه باشند را
لال می‌کنند و می‌کشند
کر می‌کنند و می‌کشند
کور می‌کنند و می‌کشند  ...
در سرزمین من!

آه! سرزمین من!

از «گوگل پلاس» پویا جهاندار


سروده ای دیگر از شیرکو بیکس:
بُو

پرنده،‌ دانه ای توت را با خود برد

به سنگی داد

سنگ باران خواست

باران آمد و بوسیدش

جای بوسه، گلی بشكفت،

از آن سوها

عاشقی آمد، به میعادگاه اش می‌رفت

گل را از ساقه چید

به معشوق اش داد

معشوق گل را  به زلفش آویخت

و در اندك زمانی

باد شمال طره ای از موهایش را با خود برد،

شهر بوی عشق گرفت ...!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!