«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه

نمونه ای ساده انگارانه از کاربرد «علم کلام»!


به نوشته ی زیر اندکی باریک شوید. از آخوند جوانی است که کوشش نموده تا باور دینی را جامه ی دانش بپوشاند (علم کلام)؛ ولی در سنجشی که میان آدمی و کالاهایی چون چرخ دوزندگی و دستگاه تلفن نموده، فراموش نموده که آن کالاهای به گفته ی وی دارای دفترچه ی راهنما*، همگی برای فروش به بازار و دستیابی به سود، فرآوری (تولید) و عرضه می شوند. پرسشی که به میان می آید این است که آفریدگار، آدمی را برای فروش در کدام بازار و به کدام موجودات عرضه می کند؟ و در سنجش با سرمایه داران و برده داران دوران های گذشته، چه سودی از چنین کاری می برد؟  

ب. الف. بزرگمهر   هشتم مهر ماه ۱۳۹۲

* از این نکته نیز بگذریم که این کالاها همیشه و همواره دفترچه راهنما نداشته و ندارند!

***

«همراه هر وسیله و دستگاهی یک دفترچه راهنما وجود دارد که روش استفاده از آن را آموزش می دهد. یعنی نشان می دهد که از این وسیله چگونه استفاده کنیم که نهایت بهره خود را به ما برساند و آن غرض و هدفی که برای آن ساخته شده است را نشان بدهد.

شما یک دستگاه چرخ خیاطی هم که می خرید یا یک گوشی موبایل ساده، یک دفترچه راهنما همراه آن می دهند که در آن توضیح داده اند این دستگاه را چگونه باید استفاده کرد؛ باطری آن را چگونه شارژ کرد؛ اتصالات آن چگونه است؛ ابزار جانبی آن کدام است و  ...

حالا می شود که انسان، این صنعت عظیم الهی، با این همه پیچیدگی هایی که در جسم و روح او هست، هیچ دفترچه راهنمایی نداشته باشد؟! آیا آفریدگار و مخترع او، او را به حال خودش واگذاشته است؟

صد البته خدای متعال که حکیم و فرزانه است، هرگز این صنعت عالی خود را بیهوده رها نکرده است و قرآن کریم را به دفترچه راهنمای انسان و دستورالعمل ابدی او قرار داده است که او را به سعادت و کمال خویش رهنمون می سازد.

اگر قرآن کریم در متن انسان پیاده بشود و دستورات آن در وجود انسان اجرا بشود، این انسان هدفی که برای آن خلق شده است یعنی عبودیت و حرکت در صراط مستقیم الهی را به نمایش خواهد گذاشت و به کمال خود خواهد رسید.

برگرفته از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش اینجانب بویژه در نشانه گذاری ها:   ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!