«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

خونی که به ناحق ریخته شود، همه چیز را از میان خواهد برد!


پس از ۲۵ سال

خون انسان آنقدر مهم است که هر وقت یادم می‌افتد که در تابستان ۶۷ چه اتفاقی افتاد منقلب می‌شوم. اگر پیغمبر خدا کشته شود و یا شخصی معمولی و یا مجرمی که در حال گذراندن دوران محکومیت خود است، در حرام بودن قتل آنان تفاوتی نیست. قرآن کریم می‌فرماید: «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعاً»؛ یعنی کشتن هر شخصی کشتن انسانیت است و شخصیت و امتیازات مقتول، تفاوتی در این حکم ندارد.

ساعت ۱۰ شب به تاریخ هشتم مرداد ۶۷ به اتاق پدر رفتم. مشغول مطالعه بود. نوشته‌ای را به من داد تا بخوانم. با مطالعه آن مضطرب شدم و هر چه جلوتر می‌رفتم بر اضطراب و تشویش من افزوده می‌شد.

جملاتی مانند: «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز» در نامه آمده معلوم بود که آتشی را شعله‌ور خواهد کرد.

آیت‌الله منتظری هشت دلیل آورده بود که زندانیان را نباید اعدام کرد؛ همانطور که نامه را می‌خواندم احساس می‌کردم که مخاطب نامه چقدر از دیدن و خواندن آن ناراحت خواهد شد.

به ایشان عرض کردم: «آقا این حرف‌ها نوشتنی نیست، بهتر است شفاهی به امام خمینی گفته شود، احتمال بدهید این‌ها به دست دیگران بیفتد و بسیار خطرناک است».

ایشان با اضطراب بسیار گفتند: «خونی که به ناحق ریخته شود همه چیز را از بین خواهد برد».

با ناراحتی و نا امیدی از تأثیر کلام خودم اتاق ایشان را ترک کردم.

من آدم ترسویی نبودم و نیستم ولی روحیه امام خمینی را می‌شناختم که مصلحت و حفظ  نظام را از هر چیزی مهم‌تر می‌داند، و از طرفی آیت‌الله منتظری وظیفه خود می‌دانست که به هر نحو ممکن از ریخته شدن خون بی‌گناهان جلوگیری کند و این خواسته برایش حتی از حفظ نظام هم مهمتر بود زیرا اعتقاد داشت که حفظ نظام برای این است تا احقاق حق شود نه اینکه هر کاری انجام شود تا نظام حفظ شود.

آیت‌الله منتظری بارها در مورد حفظ نظام صحبت کرده بود. یکبار در مورد سخت‌گیری و برخورد با مردم آیت‌الله منتظری به حاج احمد آقا خمینی گفته بود: «امام علی (ع) در زمان حکومت خود با مردم چنین برخوردهایی نمی‌کرد و حاج احمد آقا با خنده گفته بود: «خوب حضرت همین کارها را کرد که حکومتش پنج سال بیشتر ادامه نیافت».

آیت‌الله منتظری می‌گفت: «وقتی‌که قاضی منصوب از طرف این نظام به آنان حکم داده و زندانیان در حال گذراندن محکومیت خود هستند، با هیچ ملاکی جور نیست که آنان را اعدام کنند».

و این بود برگی از تاریخ؛ نقل تاریخ برای تعریف و تکذیب اشخاص نیست بلکه چون گذشته چراغ راه آینده است باید گفت و شنید و عبرت گرفت و درس آموخت و تجربیات تلخ و شیرین گذشتگان را برای آیندگان به امانت گذاشت.

احمد منتظری    ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۲


عنوان را از متن نوشته برگزیده ام. یاد آن آدم آزاده، نیک اندیش و دلیر زنده!  ب. الف. بزرگمهر

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!