«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

مگر ما دست مان چلاق است؟! خودمان بهتر می دزدیم!


به گزارش زیر اندکی باریک شوید؛ یکی دیگر از گند و گه کاری هایی است که نمونه های کوچک و بزرگ آن بارها در رژیم تبهکار جمهوری اسلامی رخ داده و بیگمان بازهم مانند نمونه های دیگر، دست اسلام پناهان دزد نابکار در کار است.

هنگامی که این گزارش را می خواندم به یاد یورش های ددمنشانه سربازان یانکی پس از چیرگی بر بغداد و برخی دیگر شهرهای باستانی عراق به موزه ها و جایگاه های نگهداری آثار تاریخی آن کشور افتادم؛ بسیاری از آن آثار ارزشمند تاریخی که تنها از آنِ این یا آن کشور نیست و بخشی از فرهنگ جهانی را دربرمی گیرد، در این چپاولگری ها یا نابود شد و یا آسیب دید و بخشی عمده از آن ها نیز سر از حراج های اشیاء هنری در کشورهای باخترزمین درآورد. همین بلا نیز در شهر «حلب» سوریه و شاید جاهای دیگری در آن کشور که به دست چاقوکشان و ششلول بندهای مزدبگیر کشورهای امپریالیستی و شیخک های بی شرف کشورهای عربی افتاده، روی داده و گنجینه های بزرگی از آثار تاریخی جهان به یغما رفته است.

در کشورمان ایران، نابکاری و بی شرمی مشتی دزد و حرامی اسلام پناه که از بالا تا پایین حاکمیت تبهکار جمهوری اسلامی را پر کرده اند از آن هم فراتر است. نشانه هایی در دست است که بسیاری از تندیس ها و آثار هنری را از موزه ها بیرون آورده، برای فروش به کشورهای باختری بار زده اند و بجای آن ها، بَدل این آثار را که از کم ترین ارزشی برخوردار است، جایگزین نموده اند. شیوه های کار این دزدان بیشرم و آبرو که همگی در نماز خواندن و روزه گرفتن و انجام «تکالیف شرعی» گوناگون، بسان آن مردک دزد: «خاوری»، استادند و بجای هرگونه دانشی، سری انباشته از نیایش های گوناگون از «آیت الکرسی» گرفته تا «دعای فرج» دارند و نیز شتابی که در بار زدن و بردن هر چیز ارزشمند ایران به خرج می دهند، یادآور زبانزدی است که می گوید:
«مگر ما دست مان چلاق است؟!» و براستی که حق با آنهاست! این ها در سنجش با یغماگران بیگانه، دزدانی آزموده ترند که به چم و خم کار نیز بخوبی آگاه شده اند؛ خود دست اندرکارند و چراغ بدست، گزیده تر می برند!

مرگ بر رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۲

***

تاراج اسناد میراث فرهنگی کشور

۴۷ هزار جلد کتاب و اسناد مربوط به کاوش‌های باستان‌شناسی و نقشه‌های اوزالیدی از بناهای باستانی به همراه هزاران قطعه عکس‌های تاریخی مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی»، صنایع‌دستی و گردشگری کشور به یغما رفت و نابود شد.

این خبر را یکی از کارکنان پیشین مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی»، صنایع‌دستی و گردشگری کشور پس از انتشار گزارشی از ناپدید ‌شدن هزاران نقشه بناهای تاریخی و محوطه‌های باستانی به روزنامه همشهری اعلام کرد.

برپایه ی آنچه کارمند پیشین مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی»، صنایع‌دستی و گردشگری به روزنامه همشهری اعلام کرد، هنگام جابجایی پژوهشگاه و مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» به شیراز در دوران مدیران پیشین «سازمان میراث فرهنگی»، ۴۷ هزار جلد کتاب تخصصی در جُستارهای میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور به همراه هزاران قطعه از عکس‌های تاریخی موجود در این مرکز به یغما رفت و حتی برپایه ی آنچه علی کرمی از کارکنان بخش پشتیبانی و تدارکات مرکز اسناد و کتابخانه «سازمان میراث فرهنگی» کشور به نقل از شاهین‌پور، مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی می‌گوید، بخشی از عکس‌های دوره پهلوی که دارای مهر مرکز اسناد بوده است در خیابان منوچهری تهران به فروش می‌رسد.

به گفته کرمی، هنگام جابجایی کتابخانه و مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» به شیراز، کتاب‌های «هولستر» نابود شد و بسیاری از کتاب‌ها برپایه ی تماسی که شهر‌کتاب نیاوران با «سازمان میراث فرهنگی» گرفت، از سوی فردی به‌نام نقوی به آن کتابفروشی فروخته شد. وی افزود:
«شهر کتاب نیاوران» آن هنگام با ما تماس گرفت و خواستار اجازه خرید کتاب‌های خارج شده از مرکز اسناد و کتابخانه «سازمان میراث فرهنگی» شد؛ در حالی که اصلا روشن نیست، این آقای نقوی در «سازمان میراث فرهنگی» چه مسئولیتی داشته است و تنها کاری که ما کردیم این بود که از «شهر‌کتاب نیاوران» بخواهیم کپی کارت‌ ملی فروشنده کتاب‌ها را برای ما ارسال کند.

آنگونه که این کارمند پیشین بخش اسناد «سازمان میراث فرهنگی» می‌گوید:
اسناد خارج شده از «سازمان میراث فرهنگی» نیز چند‌دسته بوده که یک سری از آنها مربوط به عکس‌های تاریخی دوره پهلوی می‌شده و برپایه ی آنچه شاهین‌پور، مدیرکل علوم و فنون «پژوهشگاه میراث فرهنگی» در دوره ی مدیران پیشین «سازمان میراث فرهنگی» اعلام کرد، این عکس‌ها در خیابان منوچهری تهران و با کدهای مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» فروخته می‌شد.

این موردها جدا از گزارش‌های باستان‌شناسی بسیار فراوان و ارزشمندی بوده است که باستان‌شناس‌ها از سال‌ها کاوش باستان‌شناسی در محوطه‌های باستانی به مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» کشور تحویل داده بودند. کرمی گفت:
هنگام جا به جایی مرکز اسناد از تهران به شیراز، آقای خوشنویس، معاون میراث‌فرهنگی وقت کشور حتی اجازه حضور کارشناس‌ها برای بار کردن این اسناد به کامیون‌ها و جابجایی آنها به شیراز را نداد و کارگرها ارزشمندترین اسناد میراث فرهنگی کشور را درون کامیون‌ها ریختند. به گفته او هم اکنون هم آنچه از شیراز به تهران بازگشته، آن چیزی نیست که از مرکز اسناد به شیراز رفت.

به گفته او هنگام جابجایی مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی»، تنها یکی از کارکنان این مرکز به‌همراه اسناد به شیراز رفته که او نیز پس از بازگشت به تهران از وضعیت اسناد ابراز بی‌اطلاعی کرده است. جدا از این موردها، حتی خبری از دستگاه دیجیتال بارکد‌خوان کتاب‌ها و اسناد نیست که روشن شود کدام کتاب‌ها یا اسناد «سازمان میراث فرهنگی» برجای ‌مانده است. مشخصات کتاب‌ها و اسناد موجود در مرکز اسناد و کتابخانه «سازمان میراث فرهنگی» که دارای نزدیک به ۴۷ هزار جلد کتاب تخصصی و حتی نسخه‌های خطی بود در دستگاه بارکدخوان ذخیره شده بود. چند کارتن حاوی گزارش‌های باستان‌شناسی مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» بازگشتی به تهران نیز هنوز جایی برای قرار گرفتن در قفسه‌های مخصوص ندارند و هنوز کارتن‌های مقوایی در یکی از اتاق‌های ساختمان اصلی «سازمان میراث فرهنگی» در ارگ آزادی نگهداری می‌شوند.

به گفته کرمی حتی از دستگاه‌هایی که فیلم‌ها و نگاتیوهای موجود در مرکز اسناد را بازبینی می‌کردند و هیچکدام نیز به شیراز منتقل نشدند، خبری نیست. فریبا فرزام، رئیس پیشین مرکز اسناد و کتابخانه «سازمان میراث فرهنگی» کشور که پرونده ثبت جهانی نسخه ی «شاهنامه بایسنقری» در یونسکو را نیز مدیریت کرده بود و به‌دلیل ماجراهای همین پرونده در «سازمان میراث فرهنگی» از مرکز اسناد این سازمان کناره گیری کرد، درخصوص ارزش‌های اسناد و کتاب‌های نابود شده متعلق به مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» در جریان جا‌به‌جایی از تهران به شیراز به همشهری گفت:
آنچه در مرکز اسناد نگهداری می‌شد، دارایی فعالیت‌های سازمان در تمام سال‌هایی بود که «سازمان میراث فرهنگی» فعالیت کرده بود؛ یعنی گزارش‌های مختلف پژوهشی از مرمت‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی و پژوهش‌های مردم‌شناسی و نقشه‌های تاریخی و هر آنچه به‌عنوان اثر مستند در بخش‌های مختلف “سازمان میراث فرهنگی» تولید شده بود، آنجا نگهداری می‌شد و مرکز اسناد، کتابخانه‌ای نیز داشت که منابع مطالعاتی در زمینه میراث فرهنگی را فراهم می‌کرد و قلب فعالیت‌های پژوهشی در «سازمان میراث فرهنگی» بود که با جا به جایی از بین رفت.

فریبا فرزام با اشاره به پیشینه ی چندین ساله تشکیل مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» گفت:
گزارش‌ها و پژوهش‌های باستان‌شناسی و کاوش‌ها، اطلاعاتی با جزئیات علمی کامل داشت که باستان‌شناس‌ها از سال‌ها فعالیت خود در محوطه‌های باستانی تهیه کرده بودند که اگر این گزارش‌ها در دست افراد غیرمتخصص بیفتد، به‌دلیل اطلاعاتی که از سایت‌های باستانی در آنها وجود دارد ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. به گفته فرزام هنگامی که او مرکز اسناد را پیش از جا‌به‌جایی‌ها تحویل داد حدود ۴۰ هزار نسخه کتاب در آن مرکز بود و تعداد عکس‌ها نیز بسیار فراوان بود.

فرزام از شمار فراوان نگاتیوهای شیشه‌ای موجود در مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» که متعلق به مرکز مردم‌شناسی این سازمان بود، خبر داد و افزود:
عکس‌های بسیار فراوانی نیز از بناهای تاریخی در مرکز اسناد وجود داشت که اگر از بین رفته باشند یک جنایت و خیانت به میراث فرهنگی کشور است.

آنگونه که فریبا فرزام به همشهری می‌گوید، هر رویدادی که برای بناهای تاریخی کشور بیفتد، مرمتگران برای اقدامات پژوهشی در مورد بنا ناچار به مراجعه به پیشینه بناها هستند و تصاویر نابودشده نیز منابع مطالعاتی کارشناسان و مرمتگران آثار تاریخی بود. رئیس پیشین مرکز اسناد «سازمان میراث فرهنگی» گفت:
اگر منابعی از سازمان بر اثر جا‌به‌جایی‌ها خارج یا سرقت شده باشند و در بازارهای سیاه فروخته شوند اتفاق بسیار وحشتناکی برای میراث فرهنگی است.

مرکز اسناد و مدارک «سازمان میراث فرهنگی» از سال ۷۴ پایه‌گذاری شد و هدف از آن گردآوری گزارش‌های باستان‌شناسی، اسناد تاریخی و تشکیل بانک جامع اطلاعاتی از وضعیت میراث فرهنگی کشور بود که به گفته کارشناسان در هنگام جا‌به‌جایی از تهران به شیراز و جابجایی مجدد به تهران در دوران مدیران دولت قبل در «سازمان میراث فرهنگی» نابود شد و اکنون مشخص نیست چه کسانی اسناد این مرکز را به غارت برده یا دانسته نابود کرده‌اند!

محمد باریکانی       ۲۰ شهریور ماه ۱۳۹۲

«همشهری»:
http://www.hamshahrionline.ir/details/230691

این گزارش از سوی اینجانب، پارسی نویسی و ویرایش شده است. عنوان و برجسته نمایی ها نیز از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر  

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!