هر وقت در اینترنت دنبال چیزی
می گردم، یک خبری هم درباره ی او آنجاست؛ از فیلم های تازه ای که بازی کرده، بگیر
تا رقص عربی برای فلان شیخ بچه ی پولدار عرب در دوبی و ...
حالا دیگر سوژه ای است برای
رسانه های بی سوژه ی باخترزمین و نوچه های ایرانی تبارشان که وظیفه دارند درباره ی
هر جُستار بیهوده ای چیز بنویسند تا دشواری ها و چالش های راستین جامعه ی جهانی و
ایرانی در سایه بماند؛ و او هم یکی از آن سوژه های دلچسب است که چپ و راست درباره اش
قلمفرسایی کنند و دلاوری دروغینش را که جز تن دادن به پستی رایج و سر خم نمودن در
برابر پول چیزی بیش نیست، بستایند و همه ی این ها همراه با تصویرهایی در حالت های
گوناگون! تنها شاید شرمگاهش مانده که از وی نمایش نداده باشند ...
چندی پیش، من هم از سرِ لج و
لجبازی، چنین سوژه ای را از «گوگل پلاس» برگزیدم؛ اگر آن یکی ریشه در فراهان دارد؛
این یکی از لواسان است یا بهتر است بگویم: خودم چنین انگاشته ام؛ دو منطقه ای که
گویا بیش ترین سیاستمداران دوره ی قاجار و پهلوی از آنجا برخاسته بودند و اگر از یکی
دو تایشان که خوب بوده اند، بگذریم، سایرین یا «روسو فیل» (همان روسیه پرست به
زبان پارسی!) از آب درآمدند یا «انگلوفیل»؛ همانا طرفداران انگل های انگلیسی!
اکنون هم گویا همچشمی شان به جز سیاست به جهان "هنر" و سینما نیز کشیده
شده است ...
نگاهش کنید! کمی پیر است و
دنده ها و کون و کپل چندان خوش ریختی ندارد؛ ولی، موهای بلند زیبایی دارد. چندان
به دوربین خو نگرفته و از شما چه پنهان کمی هم شرمناک شده است که اینگونه کونِ لخت
از وی برای درج در رسانه ها عکس بگیرند؛ برای همین، چشم هایش را زیر موهایش
پوشانده است! زیاد جدی نباید گرفت؛ کم کم خو می گیرد ...
نام هنری اش را خودم برگزیده
ام: موشیفته لواسانی!
ب. الف. بزرگمهر دوم
آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر