«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲۵, پنجشنبه

دعوت به راهپیمایی در جمعه شفافیت و صداقت با مردم


تصویری است با عنوان «جمعه شفافیت و صداقت با مردم» در میان آن و دعوت به راهپیمایی!
 از «گوگل پلاس»

نخستین واژه های آن را با شتاب می بلعم و درست نخوانده با خرسندی قورت می دهم. هنوز همه اش را نخوانده، آن را در «گوگل پلاس» بازانتشار می کنم و سپس از خود می پرسم:
برای چه این اندازه شتاب کردی؟! شاید چیزهایی هم نوشته باشند که چندان با راه و روش سیاسی تو نخواند ...

نه! چنین نیست و من بسیار خرسندم؛ تا پیش از آن داشتم با خود می اندیشیدم:
مردم ما را چه شده است که بسیاری از حقوق ابتدایی شان را از آن ها گرفته اند و حتا حرکتی یا تکانِ دستی از خود نشان نمی دهند که دستِکم بگویند:
ما می دانیم دارید سرمان کلاه می گذارید!

اکنون، خرسندم و خستگی کار همه ی نیمروز و عصر امروزم بر روی یادداشتی به همین مناسبت همراه با درد شانه ی لعنتی که کم و بیش همیشه گریبانگیرم است و کلافه ام می کند از تنم در می رود.

برایشان می نویسم:
«آفرین بر شما! اگر ریگی به کفش ندارند، برای چه مفاد موافقتنامه ها را از چشم مردم ایران پنهان می کنند؟ این پنهانکاری که از سوی دولت ها باختری نیست و نمی تواند باشد، زیرا رسانه ها در آنجا خوشبختانه همچنان از آنچنان نیرویی برخوردارند که چنین اجازه ای نمی دهند و همه چیز زود رو می شود. این، درخواست طرف ایرانی بوده است که قراردادها پنهان بماند!

حتا نام موافقتنامه های پیشین را برای ریشخند مردم ایران گذاشته بودند: بسته ی شفاهی!

کمی با خود بیندیشید تا ببینید این عبارت تا چه اندازه ریشخندآمیز و نابکارانه است!»

زنده و سرفراز باشید!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۲

***

«دعوت به راهپیمایی در جمعه شفافیت و صداقت با مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

در حالی که تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران با خوش بینی و امیدهای فراوان راهی ژنو شده بود، در اولین اقدام پیش از انجام مذاکرات علی رغم اصرار وزارت خارجه جمهوری اسلامی بر برگزاری مذاکرات در سطح وزرا طرف مقابل با اعزام معاونین وزرای خارجه آب سردی بر «شوق و ذوق غیردیپلماتیک» آقای دکتر ظریف ریختند و با کوفتن هزار باره این چماق که ”بالاخره تحریم ها ایران را به پای میز مذاکره کشاند“ و ”ایران برای رفع تدریجی تحریم ها باید گام های متعددی بردارد“ بر سر ملت ایران دستاورد ”دیپلماسی لبخند“ را به خوبی نمایان ساختند.

متاسفانه پس از مطالبات به حقی که بعد از سفر نیویورک مبنی بر شفاف سازی در رابطه با اقدامات نابجای صورت گرفته بوجود آمد و همچنان هیچ پاسخی در رابطه با محتوای مذاکرات آقای ظریف و کری و همچنین تماس تلفنی آقای روحانی با اوباما ارائه نشده، دوباره در مذاکرات اخیر از یک سو شاهد اصرار عجیب نمایندگان ایران برای محرمانه ماندن و رسانه ای نشدن پیشنهادات و محتوای مذاکرات و از سوی دیگر شاهد اظهار خوشحالی بی حد و حصر مقامات غربی شرکت کننده در مذاکرات از محتوای پیشنهادات ایران هستیم. چنانکه مقامات آمریکایی با مطالبات تحقیر آمیزی که پیش از مذاکرات از ایران داشتند در بیانیه رسمی وزارت خارجه آمریکا پس از مذاکرات از محتوای پیشنهادات ارائه شده اظهار رضایت کرده اند و این به سوالات و ابهامات ملت می افزاید و به سوالات در رابطه با پیشنهادات ایران و طرف های غربی دامن می زند.

بر این اساس در شرایطی که تیم های مذاکره کننده غربی با هماهنگی لابی های اسرائیلی در این مذاکرات حاضر می شوند و این به معنای آگاهی تمامی طرف های غربی و آمریکا و اسرائیل از پیشنهادات نمایندگان ایران است ظاهرا تنها نامحرم موجود در این ملت بزرگ ایران است که قرار شده با محرمانه ماندن محتوای مذاکرات از چند و چون اتفاقات رخ داده ناآگاه بماند و طبق معمول بعد از این بی تدبیری تاکتیکی، شاهد مانور رسانه ای وسیع طرف های غربی بر روی این موضوع هستیم. شایعات ناگواری که از جهتی به کاهش سطح غنی سازی به ۵ درصد و تسلیم اورانیوم ۲۰ درصدی تولید شده حکایت دارد که دست آورد دانشمندان و شهیدان هسته ای است و از جهتی اشاره به تعطیلی برخی مکان های خاص و یا شایعه ناگوار اخیر که متاسفانه از جانب آقای عراقچی نیز تایید شد که از احتمال پذیرش پروتکل استعماری الحاقی توسط ایران در گام های آخر اعتماد سازی خبر داده اند.

بر این اساس کمیته صیانت از منافع ایران اعلام می دارد لازم است هیات دیپلماتیک نمایندگان ایران هرچه زودتر نسبت به آگاهی مردم و نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی در رابطه با متن مذاکرات و پیشنهادات و مطالبات طرفین برای افکار عمومی روشنگری کنند.

همچنین این کمیته از ملت شریف ایران می خواهد در سلسله راهپیمایی های «مرگ بر آمریکا» طبق روال گذشته فردا جمعه (۲۶ مهرماه) را به نام جمعه «صداقت و شفافیت با مردم» نامگذاری کرده و مطالبه رسای خود مبنی بر درخواست روشنگری از پیشنهادات ایران و توافقات کلی صورت گرفته در مذاکرات را به گوش مسئولین و رسانه ها برسانند.

کمیته صیانت از منافع ایران  ۲۵ مهرماه ۱۳۹۲ »

 پی نوشت:

کسی در پاسخ به دیگری که گفتگو را به دوره ی این و آن کشانده، نوشته است:
«مگر زمان جلیلی جزییات طرح ها را می دانستید؟ مثلا آلماآتی که برخی جزییاتش در مناظره لو رفت ...»

با این پندار که از من پرسیده است، پاسخ می دهم:
«نه! آن هنگام نیز من در یادداشت هایی که می نوشتم به این جُستار اشاره می کردم. و اصولن چه هم اکنون و چه هر هنگام دیگری دلیل و حقی برای پنهان کردن چیزی از مردم ندارند که تاکنون بارها کرده اند.» و سپس می افزایم:
«یادم رفت اشاره کنم که بنابراین، سخن بر سر این یا آن فرد یا این دوره یا آن دوره نیست. سخن بر سر حق مردم ایران است که به نمایندگی از آن ها آقایان چیزی را امضاء می کنند و یک چیز دیگر را نیز به شما و کسانی چون شما که اسیر نیرنگبازی هایی چون  دوره ی این یا دوره ی آن و سنجش آن ها با یکدیگر می شوید که مثلا این خوب است یا آن بد است، بگویم:
در همه ی دوران از هاشمی رفسنجانی پلید به این سو دربرگیرنده احمدی نژاد و نیز برنامه ی آخوند ریش حنایی، تنها و تنها برنامه ی بنگاه های بین المللی سرمایه داری بزرگ امپریالیستی و بالاتر از همه «بانک جهانی» و «صندوق بین المللی پول» موبمو در کشورمان به سود بررگ سرمایه داران جهان و همدستان و نوکران شان در ایران، کسانی چون هاشمی رفسنجانی پلید به اجرا درآمده است. نتیجه ی آن جلوی دیدگان همه ی ماست: تیره روزی و بدبختی مردمی با فرهنگ چندین هزارساله با ثروت ها و منابع سترگ زیرزمینی از نفت و گاز و ... و همچنان بی حق و حقوق!»


دوباره سری به آنجا می زنم. می بینم، بازهم بر سر اینکه حسن خوب بود یا حسین با هم ستیزه می کنند. همین شیوه ی برخورد سطحی که در بنیاد خود، ماله کشی بر روی واقعیت ها، سبزی پاک کنی برای این و آن و از همه مهم تر، گم و گور کردن پایه و بنیاد جُستارها را در خود نهفته دارد به بهترین و تیپیک ترین شکل آن، گاهنامه های مزدور «راه توده» و «پیک نت» به نمایش می گذارند که از دید من، برخلاف این جوانان، در بسیاری موردها دانسته و آگاهانه انجام می پذیرد. برای شان می نویسم:
یکبار نوشتم و بازهم تکرار می کنم و به نوبه ی خود از جوانان ایرانی انتظار عقل و هوش بیش تری دارم که کمی به کنه جستارها بنگرند و خود را اسیر مغزشویی «از مابهتران» کشورمان نکنند. نوشته بودم:
از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی تاکنون (برنامه ی حسن روحانی هم در همین سو سمتگیری شده!) کم و بیش موبمو پند و اندرزها و سپارش ها و اگر بهتر بگویم: دستورات «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» در کشورمان پیاده شده و مردم را به این تیره روزی کشانده است. برای آنکه اندازه ی بی کفایتی و نه تنها بی کفایتی که پستی و خیانت همه ی این آقایان را دریابید، کافی است کمی عقب تر به چندسال پیش و آغاز بحران همه جانبه ی سرمایه داری نگاه کنید و واکنش پادشاه عربستان سعودی یعنی مرتجع ترین و واپسگراترین رژیم منطقه را در برابر امریکایی ها ببینید. حتا وی زیر بار بسیاری از به اصطلاح پند و اندرزها و در واقع دستورات آن دو نهاد اقتصادی امپریالیستی نرفت؛ ولی آقایان «از ما بهتران» کشور ما در این زمینه، سنگ تمام گذاشتند. من یک پژوهشگرم و نمی خواهم این ها را همینگونه از من بپذیرید؛ چنین انتظاری ندارم؛ دروغگو هم نیستم و غرض شخصی هم با آن رهبر نادان و نابکار و بیشرف هایی چون رفسنجانی و روحانی و همه ی این دار و دسته ندارم. به شما حقیقت را می گویم. بجویید و اسناد و گزارش ها و رابطه های بسیار خوب آقایان با این نهادهای امپریالیستی و دیگر نهادهای سرمایه داری جهانی در منطقه را بپژوهید تا دست تان بیاید با چه کسانی روبرو هستید.

این اندازه خودتان را اسیر اینکه «کفتر پر قیچی» بهتر از «بز عزازیل» بود یا این یک بهتر از «آخوند ریش حنایی» بود، نکنید و نخست، پیش از هر چیز دیگر با دیدی همه جانبه، کوشش کنید که جُستارها و رویدادها و روندها را کنار یکدیگر گذاشته، چشم انداز درستی پیدا کنید. سپس اجزاء روندها و ... روشن تر خواهند شد.


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!