«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

این علی اللهی ها حق دارند، بیچاره ها! حق این ها را هم توی تاریخ خورده اند!


در وصف نخستین امام شیعیان، چیزی زیر عنوان «عبادت همراه با ولايت» از «بحارالانوار» آورده که بسیار گزافه گویی است و آدم را به یاد باورهای فرقه ی علی الهی ها می اندازد که گویا خدا در کالبد علی پا به جهان گذاشته و به یاری پیامبر اسلام شتافته بود:
«سلمان فارسى حكايت مى نمايد:
روزى در حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بوديم كه ناگاه شخصى بيابان نشين از طايفه بنى عامر وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت:
يا رسول اللّه! مامورى از سوى حضرتعالى آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در راه خدا دعوت كرد و چون ديديم كارهاى خوب و پسنديده اى است، پذيرفتيم. سپس آن مأمور، ما را از زنا، دزدى، غيبت، تهمت و ديگر كارهاى زشت نهى كرد و ما نيز اجتناب كرديم.

پس از آن گفت: واجب است كه دوستدار دامادت ـ و پسر عمويت علىّ بن ابى طالب باشيم؟ علّت آن چيست؟ آيا آن هم عبادت است؟!

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
به پنج علّت واجب است دوستدار و تابع او باشيد:
اوّل آن كه بعد از جنگ بدر نشسته بودم كه جبرئيل امين نازل شد و اظهار داشت:
خداوند، سلام مى رساند و مى فرمايد: كسى را دوست ندارم، مگر آن كه دوستدار على باشد و كسى را دشمن ندارم مگر آن كه دشمن او باشد؛
دوّم آن كه در جنگ اُحد، پس از دفن عمويم حمزه نشسته بودم كه جبرئيل آمد و گفت:
خداوند مى فرمايد: نماز را جز بر بيماران و روزه را جز بر بيماران مريض و مسافران و حجّ را جز بر فقرا و مستمندان و زكات را جز بر تهىدستان واجب كردم؛ وليكن دوستى علىّ بن ابى طالب را بر تمامى افراد مكلّف، در هر حالى كه باشند، واجب نموده ام؛
سوّم آن كه خداوند متعال براى هر چيزى سيّد و سرورى قرار داد؛ مانند آن كه قرآن را سرور تمامى كتاب هاى آسمانى و جبرئيل را سرور ملائك و مرا سرور تمامى پيامبران؛ و علىّ را سرور همه اوصياء قرار داد؛ پس دوستى من و دوستى على، سرور تمامى عبادات و طاعات خواهد بود؛
چهارم آن كه خداوند محبّت علىّ را در قلب مؤمنين مستقر نموده است؛
پنجم آن كه جبرئيل خبر داد كه روز قيامت، جايگاه من و علىّ كنار عرش الهى خواهد بود.

بحار الانوار: ج ۲۷، ص ۱۲۸، ح ۱۲۹

...

از «گوگل پلاس» با ویرایش اینجانب در نشانه گذاری ها.    ب. الف. بزرگمهر

برایش می نویسم:
این علی اللهی ها حق دارند، بیچاره ها! حق این ها را هم توی تاریخ خورده اند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ مهر ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!