«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۱۷, چهارشنبه

می دونی چیه، سیاه برزنگی؟! زیاد کشش نده ... ـ بازانتشار

سخنان جلوی پرده ی «ناتان* یاهو**» به «بَرَک حُسین»!

می دونی چیه؟! فکر نکن حالا دیگه ریش و سبیلت را هر روز اصلاح می کنی، کراوات می زنی، واسه ی ما آدم شدی! یادت نره که هنوز همون سیاه برزنگی سابق هستی که سبیل های درازشُ زده و کمی باتربیت شده ... قیافه ت هم اونطور ترش نکن! می دونی که جامعه ی جهانی تصمیمشُ گرفته و باید مشکل حل بشه. اینقدر داستانُ کشش نده. می دونی که دلیل های مختلفی هم درباره ی علت حمله ی مستقیم ما بدون مشورت با دم و دستگاه تو توی این رسانه ها چاپ می کنن؛ گاهی شش هفتا دلیل میشمرن. اما تو که احمق نیستی، می دونی! هرچندتا دلیل هم که بیارن، دلیل اصلیش اینه که مردم اسراییل دیگه زیربار حرف ما نمی رن و هر روز دم از صلح با عرب های ..ن نشور و سوسمارخور می زنن. واسه ی همین، هر چونه ای که می زنی، زیاد کشش نده. حالا نمی گم حتمن سه روز؛ ولی خوب گوشاتُ واکن! سه سالم قرار نیس طول بکشه ...
 
ب. الف. بزرگمهر    ٢٢ اسپند ماه ١٣٩٠
 

پانوشت:
 
* واژه ی «ناتان» (به آرش داده شده ) پیامبری در یهودیه بود در ایام داود و سلیمان. وی مشیر و ترجمه نگار داود و سلیمان بود و چون از عزمی که داود برای بنای هیکل داشت، آگاهی یافت در خلال این احوال خدای تعالی وی را الهام فرمود که به داود اخبار دهد که خداوند رای و قصد وی را تحسین فرموده، لیکن اتمام آن را به پسرش موکول داشته؛ علیهذا داود از برای نیل بدین موهبت عظمی سجده ی شکرانه بجای آورد؛ و چون داود در مطلب اوریا عصیان ورزید، خداوند ناتان را از برای تنبیه وی مأمور داشته فرمود که وی را از قصاص و انتقام بترساند ... (از قاموس کتاب مقدس ص ٨٦٤). 
(برگرفته از «واژه نامه ی دهخدا»)
 
** به آرش  «ای او» یا خدا. واژه ای است که درویشان بجای یا ﷲ بدان خدای را خوانند.

برجسته نمایی از اینجانب است.   ب. الف. بزرگمهر
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!