«نیم پهلوی» را نیز زبانم لال با «کورش هخامنشی» یکسان
نگیریم!
بدرستی نوشته است:
«روز جهانی کوروش نداریم!
این روز در تقویم هیچ جا به ثبت نرسیده است و پیوند (لینک)
هایی که در مورد درستی این روز ارائه شده،
اعتبار ندارند:
http://www.sharghnewspaper.ir/News/90/08/07/15417.html
نام «روز سیروس» (sirius day) كه در تاریخ ۲۹ اكتبر تقویم ترسایی به ثبت رسیده به نام ستاره ی
«شباهنگ» اشاره داشته، هیچگونه هماوندی به كوروش هخامنشی ندارد؛ نام «كوروش» به
زبان لاتین به گونه ای دیگر نوشته می شود: cyrus »
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی
اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
می نویسم:
این بازی ها را که هر روز پشت این و آن پنهان می شویم به
کنار بگذاریم!
هر افتخار تاریخی که در گذشته داشته ایم و این گذشته،
تنها دربرگیرنده ی پیش از دوره ی اسلام در میهن ما نیست که بویژه دوره ی نامگذاری
شده با عنوان «نوزایی اسلامی» و پدید آمدن بزرگ ترین دانشمندان رشته های گوناگون
از خوارزمی و فارابی گرفته تا پورسینا به عنوان بزرگ ترین دانشمند جهان در همه ی
دوران سده های میانی را دربرمی گیرد، هیچگونه پایوری (تضمین) برای زمان کنونی ایران
و بویژه دوره ی پا گرفتن دوباره ی حاکمیت ضدانقلاب در جامه ی دین و مذهب (بویژه پس از زیرپا نهادن اصل ۴۴ قانون اساسی!)
پدید نمی آورد؛ برعکس آن، هنگامی که ملت های جهان، شگفت زده می بینند که مشتی
دستار به سر نادان و شکمباره بر چنین ملتی با آن پیشینه ی درخشان تاریخی (درخشان
نه در زمینه ی فرمانروایان خودکامه ی خود که دانشمندان و سرایندگان و کوشندگان
سربلند ایران زمین!) فرمان می رانند یا بسیاری از مردم به پریشانگویی مذهبی
(خرافات) دچار شده، نامه در چاه می اندازند یا بر لوله ی اگزوز خودروی ضریح فلان
امام بوسه می زنند، مایه ی سرافکندگی بیش تر همه ی ما ایرانیان است.
مایه ی سرافکندگی ماست که دزدان در جامه ی دین و مذهب
کرور کرور به جیب می زنند و می برند و پرونده هایشان در هزارلای آن دستگاه قضایی
گم و گور می شود تا مبادا درباره ی «آقایان اسلام پناه» و آقازادگان انگل شان، سخنی
به میان آید و در کنار آن، هر از گاهی و
آنگاه که «شیطان بزرگ» اخم و تخم می کند و به هیچ شان می گیرد، جوانان کشور بویژه
از میان آن خلق هایی که در تاریخ برای سربلندی و یکپارچگی ایران زمین، بیش از دیگران
جنگیده و خون داده اند ـ و حتا در شاهنامه نیز بارتاب یافته است! ـ را به گناه دانایی به دار می کشند!
افتخار به گذشته را با کردار هوشمندانه ی خود، نه با هرج
و مرج جویی (که خواست رژیم تبهکار نیز هست) که با آگاهی و آگاهانیدن توده های مردم
به منافع صنفی ـ طبقاتی خود و کوشش برای سازماندهی و همبستگی هرچه بیش تر جوانان و
زنان و کارگران، بی هیچ چشمی به اینکه این یک مذهبی است یا آن یک لامذهب؛ این یکی
کرد است و آن یکی پارس و ... به پیش بریم تا «غول» به جامه ی اسلام درآمده را که
روز بروز بیش تر پوست می اندازد و در باتلاق فرو می رود با کم ترین زیان ممکن به
خلق های کوشا و دیرپای ایران زمین خفه کنیم و پوستش را بکنیم.
فراموش نکنیم که برای آینده ی میهن مان و فرزندان مان، وظیفه
داریم سد نادرست خودی و ناخودی بر پایه ی باورهای مذهبی یا غیرمذهبی را بشکنیم! و
خودی و ناخودی را بر پایه ی منافع طبقاتی توده های مردم زحمتکش و روشنفکران خلقی
با هر باوری برپا کنیم؛ بویژه اگر نیک دریابیم و در جهان کنونی با انقلاب رسانه ای
آن حتا نیاز به «چشم بصیرت» نیز ندارد که ببینیم چگونه سرمایه داران بزرگ ایرانی و
سیهونیستی و یانکی و از هر ملت دیگری با هم نه تنها نشست و برخاست می کنند که
هماوندی شان در زمینه ی نگهداری و نگهبانی از سرمایه که کعبه ی آنهاست، دین و مذهب
نمی شناسد؛ آن ها نیک به منافع طبقاتی خود آگاهند ...
ب. الف. بزرگمهر هفتم آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر