جوان خوش اندیشه ای است و اندیشه اش را خوب، بی حاشیه پردازی های بیجای مشتی قلم بمزد و روزی نامه نگار، بر زبان می آورد و می نویسد؛ گرچه هنوز برایم روشن نیست که سر در کدام فرقه ی درون و پیرامون حاکمیت دارد و ناگفته نماند که چون دیگران در آن فضای کم و بیش بسته، نیازمند جستجو و پژوهش و کار بیش تری است که تا جوانی، باید برگیری و پس از آن دیر و دشوار می شود. نوشته است:
«شعارها را نباید جدی گرفت. مثلا آنگونه که استالین در ”مسائل لنینیسم“ می نویسد؛ در دوران حاکمیت او ”ماخاویسم“(Makhaevism) و ”روشنفکر ستیزی“ ممنوع بوده؛ اما آنگونه که تاریخ نشان می دهد، خود او رأسا روشنفکران را از هستی ساقط میکرد!
در کشور ما هم علیرغم اینکه در ۲۴ سال اخیر، همچنان «لیبرالیسم»
به عنوان یک مکتب فکری، مورد لعن و نفرین بوده، اما قواعد آن بر اقتصاد کشور کاملا
حاکم است!
در مورد «مذاکره با امریکا» هم خیلیها سر و صدا میکنند؛
اما ته دلشان خوشحالند و امیدوارند هزینه اش را کسانی که پیشقدم شدهاند، بدهند
تا فایدهاش به ایشان برسد!»
از «گوگل پلاس» رضا نساجی
می نویسم:
سه سپارش به شیوه ی «مقام معظم رهبری» و شیخ راشد مرحوم؛
ولی با درونمایه ای دیگر:سپارش شماره یکم: دوغ را با دوشاب نیامیز! (اگر آمیختی و خوردی، سرگیجه یا شاید گُه گیجه بگیری!)؛
سپارش شماره دوم: نان را به نرخ روز نخور! (و اگر خوردی؛ آب فراوان بنوش تا از گلویت پایین برود و خدای نکرده، ریق رحمت را سر نکشی!)؛ و
سپارش شماره سوم: دولا دولا شتر سواری نکن! (اگر سخنی می گویی، رک و پوست کنده بگو و نترس)
انشاء الله به کینه ی شتری دچار نشوی؛ شما را نمی گویم؛
آن شترها را که کنارشان دولا دولا سواری می کنی، می گویم. کینه ات را به دل می گیرند
و خدای ناکرده، زبانم لال، دخلت را می آورند.
ب. الف. بزرگمهر دهم مهر ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر