«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

پا در جای پای «محمود چاخان»!

فرازهایی از گفتگوی «موش مرده ای» در کالبد شیر!

گفتگوی لوموند با ظریف: «هیچ کس در ایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است»!
۷ نوامبر ۲۰۱۳

متن گفتگوی روزنامه لوموند با وزیر امور خارجه ایران: [سیِّد محمد جواد ظریف که از ترس روشن شدن شجره نامه ی راستین نیاکان دامدارش که شجره نامه های سیّدهای فراری در بیابان ها را برداشته و به گردن خود آویخته بودند و از اینکه رندانی وی را «سیّد از خر جسته» بنامند، این فرنام را از جلوی نام خود زدوده و آن را بکار نمی برد!]
(برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

لوموند:
مقام معظم رهبری، علی خامنه‌ای، به تازگی اعلام کردند که در مورد نتیجه مذاکرات شما خوشبین نیستند، شما چطور؟

«سیّد از خر جسته»:
ایشان گفتند که به تیم مذاکره کننده اعتماد دارند و نه به طرف مقابل. ما هم همین بی‌اعتمادی را داریم. در سال‌های اخیر، رفتار غربی‌ها اعتماد ایرانی‌ها را از بین برد، مثلا تحریم‌های متعددی که فراتر از قطعنامه‌های شورای امنیت بود به ایران تحمیل شد. بیماران ایرانی از داروهای مورد نیازشان محروم بودند. برای حل این مشکل، اکنون پنجره فرصت مناسبی وجود دارد که مردم ایران در ماه ژوئن با انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری برای خود گشودند. ما با رویکرد جدیدی برای مذاکره آمده‌ایم و همه، در ژنو و در نیویورک شاهد جدیت ما بودند. اکنون منتظر رویکرد مشابهی از سوی طرف‌های مقابل خود هستیم. [«موش مرده» در حالیکه به کالبد شیر رفته و ماجرا را وارونه می کند، یادش می آید که آزمون خوشایند «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» را در اینجا به نمایش بگذارد و از کیسه ی مردم ایران خرج کند! گرچه، هم وی و هم آن سوی ماجرا خوب می دانند که چنین آزمونی بیش تر برای نمایش است!]

لوموند:
آیا دو طرف از دستیابی به توافق فاصله دارند؟

«سیّد از خر جسته»:
آنقدرها خیر. ما موضوعاتی که هر یک از طرفین باید درباره آن تحرکاتی صورت دهد را مشخص کردیم. هفته گذشته در وین، علاوه بر نشستی بسیار مثبت در آژانس بین المللی انرژی اتمی، جلسه‌ای هم در سطح کارشناسان داشتیم. آنها همه جوانب را مورد بررسی قرار دادند. حالا باید تنظیمات لازم را صورت داد و جلو رفت. [«موش مرده» بی آنکه دریابد با کاربرد واژه ی «تنظیمات»، قراردادی را که ماه ها پیش تر و حتا پیش از روی کار آمدن «آخوند ریش حنایی» در خطوط عمده و بنیادین آن به امضای کتبی طرفین رسیده بود و شفاهی آن را نیز به مردم ایران اعلام نکرده بودند، لو می دهد؛ هوش و حواس را می بینید؟!] می‌توانیم این هفته در ژنو به نتیجه برسیم و اگر چنین نشد هم فاجعه‌ای پیش نمی‌آید، مادامی که به جلو حرکت می‌کنیم.

لوموند:
آیا فرانسه غیرمنعطف‌تر از ایالات متحده است؟

«سیّد از خر جسته»:
بله. ما بهترین روزها را [با پاریس] داشتیم. فرانسه شریک مهمی برای ماست. ما رابطه‌های تاریخی پر فراز و نشیبی با یکدیگر داریم و با اینکه در حال حاضر در اوج رابطه خود نیستیم، اما من امیدوارم که بتوانیم در این موضوع پیشرفت حاصل کنیم. و اینکه فرانسوی‌ها واقع بینی، انعطاف و اراده رسیدن به یک توافق را از خود نشان دهند. پتانسیل زیادی برای انجام امور به طور مشترک میان ایران و فرانسه وجود دارد. [دون پاشی و اشاره به شل کردن بیش تر کیسه ی مردم ایران برای امپریالیست های فرانسوی!]

لوموند:
ایران چه میزانی از اورانیوم غنی شده تا بیست درصد دارد؟ در ماه اوت آژانش بین المللی انرژی اتمی اعلام کرده بود که میزان آن ۱۸۶ کیلوگرم است

«سیّد از خر جسته»:
به نظرم دقیق است. ارقام آژانس قابل اعتمادترین ارقام هستند، چرا که بازرسان آنها همه جا هستند، همه چیز را زیر نظر دارند و از همه چیز فیلمبرداری می‌کنند. ما چیزی برای پنهان کردن نداریم.

لوموند:
چرا به این میزان تولید کردید در حالی که رسما کاربرد دیگری غیر از رآکتور تحقیقاتی ندارد؟‌

«سیّد از خر جسته»:
کاری که ما انجام دادیم قانونی است. ما برای این رآکتور تحقیقاتی که خیلی وقت پیش آمریکا به ما داده بود، درخواست خرید اورانیوم غنی شده کردیم. هیچ کس نخواست به ما یک گرم اورانیوم غنی شده بفروشد و این باعث شد که ایران اورانیوم خودش را تا ۳/۵ درصد و سپس تا ۲۰ درصد غنی سازی کند. باید گفت که در این هشت سال گذشته، هر دو طرف خود را درگیر بازی تضعیف متقابل کردند. هدف طرف غربی تحمیل تحریم‌های غیرقانونی به ایران و زیان رساندن به ایرانی‌ها بود و ایران هیچ امکانی نداشت جز افزایش توانایی تولید خود. در ۲۳ مارس سال ۲۰۰۵ من برای ارائه یک «بسته پیشنهادی» به مخاطبان اروپایی‌ام به پاریس آمده بودم. آنها آن بسته را نخواستند و امروز پشیمان هستند. در آن زمان ما کمتر از ۱۶۰ سانتریفیوژ داشتیم و الان بیش از نوزده هزار. این نتیجه تحریم‌هاست؛ عجب شکستی! [از خودنمایی ظریف«موش مرده» که بگذریم، در اینجا باز هم در کالبد شیر رفته و نعل وارونه نیز می زند؛ افزون بر آنکه با گفتن «... خیلی وقت پیش آمریکا به ما داده بود»، انقلاب شکوهمند ۵۷ ایران و دوران نبرد میان انقلاب و ضدانقلاب در پهنه ی اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی پس از آن را نادیده می گیرد؛ انگار که با نادیده گرفتن آن دوران که پیامدهای آن هنوز بسان آتش زیر خاکستر هنوز گرم است، حاکمیت کنونی دنباله ی رژیم گوربگو شده ی شاه خائن است و تنها دستار بجای تاج نشسته است! اندازه ی هوشمندی سیاسی وی یا به گفته ی «آقا»یش: «تاکتیک» را می بینید؟! انگار، بچه خر می کند! ولی، اگر وی نیروی توده ی مردم ایران را نمی بیند یا نادیده می گیرد، حریف به خوبی به آن آگاه است و تفاوت بزرگ اکنون با گذشته نیز در اینجاست؛ به هر رو، انشاء الله گربه است ...] امروزه، با دولت جدیدی که مردم ایران انتخاب کردند، گشایشی بوجود آمده. اگر من جای فرانسوی‌ها بودم از این فرصت استفاده می‌کردم و این پنجره را باز نگاه می‌داشتم پیش از آنکه بسته شود. [یکبار دیگر، دون پاشی برای امپریالیست های فرانسوی در کالبد شیر! گویی، پشتشان از «شیطان بزرگ» قرص شده و بیضه ها از حالت جفت شدگی بیرون آمده اند؟! به این می گویند: «پولیتیک» که بیگمان «آقا» یادشان داده است: «... اگر آن ها سیاست هویج و چماق با ما بکار می برند؛ ما نیز به همین شیوه با آن ها برخورد خواهیم نمود؛ ولی، چماق هایتان را در پشت سر پنهان کنید تا آن شیطان های بداخم نبییند؛ وگرنه به ریش مان خواهند خندید ...]

لوموند:
چرا قبول نمی‌کنید که ذخیره اورانیوم غنی شده‌تان از کشور خارج شود؟

«سیّد از خر جسته»:
برای اینکه مجبور به این کار نیستیم! اروپایی‌ها باید از دیکته کردن راه حل‌های‌شان دست بردارند. خیلی وقت است که زمان این کار گذشته است. می‌خواهید مطمئن باشید که برنامه هسته‌ای ایران صلح آمیز باقی می‌ماند؟ هدف ما هم این است. هشت سال از دست رفت. نمی‌توانیم به عقب برگردیم. باید به دنبال راه حل‌هایی باشیم که هر دو طرف آن را بپذیرند و شفافیت برنامه هسته‌ای ایران را تا جایی که ممکن حفظ و صلح آمیز بودن آن را تضمین کند. [«موش مرده» آرام آرام از کلبد شیر بیرون می آید!]

لوموند:
آیا حاضرید همه سایت‌های‌تان را باز کنید؟ فردو، اراک و پارچین؟

«سیّد از خر جسته»:
آنها از قبل هم به روی بازرسان باز هستند. برای پارچین با آژانس بین المللی انرژی اتمی صحبت خواهیم کرد. برخی از ادعاهای بی اساس نیازمند ساز و کاری هستند تا حل شوند. ما آماده‌ایم که سوءظن‌ها را برطرف کنیم و این کار را در بازه زمانی منطقی انجام دهیم. باید هفته آینده با آژانس بین المللی انرژی اتمی در تهران ملاقات کنیم و من امیدوارم که به توافق برسیم.

لوموند:
آیا آژانس بین المللی انرژی اتمی می‌تواند از محسن فخری‌زاده سوال کند؟ کسی که بعنوان پدر بخش نظامی احتمالی برنامه شما شناخته می‌شود؟

«سیّد از خر جسته»:
آژانس درخواست‌های متعددی دارد و در این‌باره با آنها صحبت می‌کنیم. من نمی‌خواهم با رسانه ها به مسائلی بپردازم که مربوط به مذاکرات هستند. بهترین راه برای رسیدن به توافق این است که رازدار بمانیم. ... و دشنام گویان با خود می اندیشد: قرار نبود، چنین چیزی بپرسد! دوباره ناچاریم آن طرف به این و آن حساب کتاب پس بدهیم ...»]

لوموند:
از نظر شما چقدر تهدیدهای نظامی آمریکا و اسرائیل مهم هستند؟

«سیّد از خر جسته»:
مایه تاسف است که در دنیای امروز کسانی هستند که با استفاده از زور تهدید می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند «همه گزینه‌ها روی میز است»، من نمی‌دانم که آیا آنها عضو سازمان ملل متحد هستند یا خیر. همه گزینه‌ها روی میز نیستند. این گزینه‌ها توسط ملت‌های متمدن حذف شده‌اند. بازگشت به زور برای همه فاجعه بار است. ببینید که استفاده از زور توسط آمریکایی‌ها چه نتیجه‌ای برای عراق و افغانستان داشت! باید در قرن بیست و یکم زندگی کرد. ایران در طول دویست و پنجاه سال گذشته به هیچ کجا حمله نکرده، اما با سرسختی از خودش دفاع کرده که آخرین بار آن در مقابل حمله صدام حسین در ۱۹۸۰ بود. پیش از تهدید، باید دوباره به آن فکر کرد. [«موش مرده» بازهم بیش تر از کلبد شیر بیرون آمده و درخواست وامانده ی خود را در کالبد پند و اندرز به «شیطان» پی می گیرد! اینجا دیگر «پولیتیک» و پند و اندرز حکیمانه ی «آقا» و دلگرمی وی که در برخورد با آن ها چون شیر باشید، هم به یکباره کنار می رود]

لوموند:
فراتر از مساله هسته‌ای، آیا هدف شما مصالحه با ایالات متحده است؟

«سیّد از خر جسته»:
امروز هدف ما حل مساله هسته‌ای است. بعد از آن می‌بینیم که آیا آمریکا قادر است که اعتماد ملت ایران را بدست بیاورد یا خیر. [«موش مرده» تازه متوجه شده که به جز سر، نیمی از بدنش نیز از کالبد شیر بیرون زده است و با شتاب زیپ را بالا می کشد و به شیوه ی «محمود چاخان» روی می آورد!]

لوموند:
آیا شما به آقای اوباما اعتماد دارید؟

«سیّد از خر جسته»:
او گاهی صحبت‌های مثبتی می‌کند و گاهی خلاف آنها را بیان می‌کند. . [«موش مرده»که اکنون دوباره در کالبد شیر جای گرفته و ضربان قلبش نیز که در پی پرسش ناشایست خبرنگار بالا رفته بود، آرام گرفته به یاد «پولیتیک آقا» و دلگرمی هایش می افتد و کوشش می کند آن ها را بکار گیرد. ببینم گوش هایم که بیرون نمانده ...؟!] اما حرف‌های او کافی نیستند. عمل مهم است. خواهیم دید که آیا آقای اوباما جرات پیش روی برای حل مشکلاتی را دارد که اصلا نباید وجود می‌داشتند. حل کردن این مشکلات برای اینکه سزاوار حل شدن هستند و نه به خاطر کمپین انتخاباتی اش. ما از رهبران انتظار داریم رهبری کنند

لوموند:
اگر این مشکلات حل شوند، آیا این احتمال وجود دارد که شما اسرائیل را به رسمیت بشناسید؟

«سیّد از خر جسته»:
اصلا این سوال مطرح نیست. ما هیچ کس را با استفاده از زور تهدید نکرده‌ایم. [به میخ و به نغل زدن را می بینید؟!] مشکل خاورمیانه رفتارهایی است که به حقوق فلسطینی‌ها تجاوز می‌کند. باید به مصیبت فلسطینی‌ها پاسخ داد، اگر خواستار صلح در منطقه هستیم.

لوموند:
«باختر» می‌تواند بدون ایران زندگی کند. آیا این شما نیستید که به توافق نیاز دارید؟

«سیّد از خر جسته»:
ایران هم می‌تواند بدون غرب زندگی کند. جهان در حال چرخش از اقیانوس اطلس به سمت اقیانوس آرام است. غرب عظمتش را از دست می‌دهد و اروپا از این بحران مالی به بحران مالی دیگری گذر می‌کند. واقعیت این است که سیاست غربی با شکست مواجه است. اگر ما به توافق نیازمندیم، آنها بیش از این نیازمند توافق هستند. اگر ما ده سال گذشته ۱۶۰ سانتریفیوژ داشتیم و امروز ۱۹۰۰۰، شما بگویید چه کسی نیازمند توافق است؟‌ ایران می‌تواند به تنهایی خود را اداره کند. البته با مقداری سختی، ولی می‌تواند. [خبرنگار با این پرسش، آب پاکی روی دستش ریخته است و وی به ناچار صفحه را پشت و رو می کند! روشن می شود که «موش مرده» ی لیبرال به پیروی از «آقا»جانش، چیزهایی طوطی وار از چپ ها آموخته است: نمایش کمرنگی از انقلابیگری؟!] باید از فرمول «اگر من برنده باشم، تو بازنده هستی» خارج شد. ما همه با هم می‌بازیم. هیچ امنیتی به قیمت ناامنی دیگران وجود نخواهد داشت و هیچ رفاهی به قیمت بدبختی دیگران. در این‌صورت، ۱۱ سپتامبر بوجود نمی‌آمد. باید دیدگاه‌ها را تغییر داد و به دنبال پیروزی برای همه در یک سطح برابر بود و احترام متقابل. این قاعده بازی در قرن بیست و یکم است. [... و باز هم به پند و اندرز روی می آورد که جایی در سیاست ندارد!]

لوموند:
آقای روحانی و خود شما به دلیل مذاکره با «باختر»، مورد انتقادهای شدیدی از سوی محافظه‌کاران افراطی و برخی فرماندهان سپاه پاسداران هستید ...

«سیّد از خر جسته»:
ما خوشحالیم که صداهای متنوعی در ایران وجود دارد و در کشور تک صدایی نیست. ما به این دیدگاه‌های مختلف احترام می‌گذاریم. فقط نتایج است که نشان می‌دهد که ما اشتباه می‌کردیم یا خیر. ما همه خواستار امنیت برای کشورمان هستیم، همه خواهان بهترین روابط با دنیا هستیم. اما رویکردها متفاوت است. بعضی‌ها فکر می‌کنند که به خاطر تجربه‌های گذشته، این کار حتی ارزش امتحان کردن هم ندارد. ما می‌گوییم که پنجره فرصتی برای تغییر روند روابط با غرب وجود دارد.

لوموند:
آقای روحانی در دوره تبلیغات انتخاباتی شان وعده دادند که وضعیت حقوق بشر را بهبود بخشند. اما همچنان زندانی سیاسی و اعدام وجود دارد ...

«سیّد از خر جسته»:
هیچ کس در ایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است. قوه قضائیه ما مستقل است. البته که می‌توانیم بهتر عمل کنیم. آقای روحانی وعده داد که یک منشور حقوق شهروندی تهیه کند و این کار را خواهد کرد. اما ما حداقلی از احترام می‌خواهیم. انتخابات در کشور ما بسیار جدی است. تمام پیش بینی غربی‌ها در زمان انتخابات اشتباه بود؛ چرا که بعضی‌ها پیشداوری‌هایی در رابطه با ایران دارند. آیا شما می‌دانید که چهار رئیس جمهوری ایران از طریق صندوق رای جایگزین شده‌اند؟ دموکراسی این است. هیچ کشور دیگری در منطقه نیست که نمونه قابل مقایسه‌ای با ایران ارائه کند. [در اینجا، «موش مرده» گوی سبقت در دروغگویی و نادیده گرفتن صورت مساله را از «محمود چاخان» برده و به پندار خود، سرِ «باخترزمین» را شیره می مالد؛ در حالیکه سخنان وی بیگمان پوزخند و ریشخند و اگر گرد هم آمده و این یاوه گویی ها درباره ی دمکراسی و جدی بودن انتخابات در ایران و درآمدن چهار خرگوش اعلا از صندوق رای را بخوانند، قهقهه ی خنده شان فضا را پر خواهد نمود]

گفتگو از سرژ میشل و کریستف ایاد در لوموند ـ برگردان: م. امینی

این گفتگو، اندکی و بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است. عنوان، زیرعنوان، برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!