«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۱, شنبه

خاکشی مزاج ها!


پس از به چنگ آوردن سفارت آمریکا در تهران و بازشناسی گواهی های جاسوسی این سفارتخانه در ایران، شماری از مخالفان گرفتن «سفارت» و از آن میان، آقای زیباکلام در مقام توجیه برآمده و از موضع حق بجانب می گفتند:
«خوب اشکالش چیه؟ اصلاً کار سفارتخونه ها همینه که جاسوسی واسه کشورشون کنن!»

پس از افشاگری های «اسنودن» درباره ی جاسوسی سفارتخانه های آمریکا در اروپا و شنود میلیونی (!) گفتگوهای متحدین اروپایی شان، حتا گفتگوهای خصوصی «آنگلا مرکل» اینک و باشگفتی با لکنت زبان همان نکته دانان کهنه و همه چیز دانان تازه روبرو هستیم و نمی بینیم بزرگان، زبان به گلایه از اروپاییان بگشایند که:
ای عوام! ای رعیت! ای مرکل! ای اروپا: «سخت نگیر» («Take It Easy») چه مرگتونه؟! چه خبرتونه؟ چه جای اعتراضه؟ رعایت پرنسیب های کنسولی کیلویی چنده؟!

«دهکده جهانی» کدخدا داره! کدخدا هم حق داره ازتون جاسوسی کنه!

برگرفته از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور و دستبردی اندک در متن از سوی اینجانب؛ عنوان را نیز بهبود بخشیده ام.     ب. الف. بزرگمهر

·         خاکشی بجای خاکشیر! و به همین ترتیب: خاکشی مزاج بجای خاکشیر مزاج!
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!