«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۲۶, یکشنبه

بچه خر کردن، یعنی این!






























پی نوشت:

کسی چنین واکنش اعتراض آمیزی از خود نشان می دهد:
«این نهایت پاکی قلب این بچه رو میرسونه؛ حق ندارین توهین کنید.»

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
در مورد پاکی قلب آن بچه با شما همداستانم؛ ولی درباره ی توهین:
توهینی از این بالاتر به مردم یک کشور نمی دانم که زیر پوشش مراسم سینه زنی، تاسوعا و عاشورا و مانند آن ها از یکسو منافع طبقاتی گروهی دزد اسلام پیشه و اسلام پناه پیش برده شود و توده ی مردم به پذیرش وضعیت موجود دعوت و به آن تن دهند و از سوی دیگر به عنوان نمونه، از «امام حسین»، حسینی بسازند که برای وی باید گریست و سینه زد و دل سوزاند.

نه! داداش جان!

امام حسین کار خود را کرد و رفت. برای وی نباید گریست و سینه زد؛ این حتا توهین به کسی است که در برابر ستم و ستمگران زمانه ی خود ایستاد. به راست یا ناراست بودن ماجرای کربلا و اینکه تا چه اندازه به افسانه های کهن ایران زمین چون «سوگ سیاوش» آمیخته است نیز در اینجا نمی پردازم. آن ها نیز که به این تعزیه ها و مراسم پا می گذارند، اگر از مشتی دورو که پای ثابت چنین مراسمی هستند و روزانه، هزار و یک گناه بزرگ و کوچک از آن ها سر زده و می زند، در واقع به بدبختی خود می گریند تا اندکی هم شده بارشان سبک شود. اسلام پیشگان دزد نیز همین را می خواهند:
مردمی خموش، سربراه و تن داده به قضا و قدر! و می بینید که زیر بار ننگین ترین قراردادهای تاریخی با امپریالیست ها نیز می روند و وزیر خارجه پررویشان از آن به عنوان معجزه یاد می کند! معجزه ای که مردم ایران حق ندارند، بدانند چیست!

هماوندی (رابطه) میان اینگونه روضه خوانی ها و حسین حسین گفتن ها را با آنچه بالا آمد، در می یابید؟!

کمی بیندیشید و سطحی داوری نکنید؛ آماج من از عنوانی چون «بچه خر کردن، یعنی این!»، آن بچه نیست ؛ همه ی کسانی بویژه از میان توده های مردم تهیدست است که به منافع طبقاتی خود آگاه نیستند و اینچنین با پریشانگویی های مذهبی (خرافات) در نادانی بیش تر نگاه داشته می شوند!

می توانید هماوندی همه ی این ها را با یکدیگر ببینید؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!