پی نوشت:
کسی چنین واکنش اعتراض آمیزی از خود نشان می دهد:
«این نهایت پاکی قلب این بچه رو میرسونه؛ حق ندارین توهین
کنید.»
از «گوگل پلاس»
می نویسم:
در مورد پاکی قلب آن بچه با شما همداستانم؛ ولی درباره ی توهین:
توهینی از این بالاتر به مردم یک کشور نمی دانم که زیر پوشش مراسم سینه زنی، تاسوعا و عاشورا و مانند آن ها از یکسو منافع طبقاتی گروهی دزد اسلام پیشه و اسلام پناه پیش برده شود و توده ی مردم به پذیرش وضعیت موجود دعوت و به آن تن دهند و از سوی دیگر به عنوان نمونه، از «امام حسین»، حسینی بسازند که برای وی باید گریست و سینه زد و دل سوزاند.
نه! داداش جان!
امام حسین کار خود را کرد و رفت. برای وی نباید گریست و سینه
زد؛ این حتا توهین به کسی است که در برابر ستم و ستمگران زمانه ی خود ایستاد. به راست
یا ناراست بودن ماجرای کربلا و اینکه تا چه اندازه به افسانه های کهن ایران زمین
چون «سوگ سیاوش» آمیخته است نیز در اینجا نمی پردازم. آن ها نیز که به این تعزیه ها و
مراسم پا می گذارند، اگر از مشتی دورو که پای ثابت چنین مراسمی هستند و روزانه، هزار
و یک گناه بزرگ و کوچک از آن ها سر زده و می زند، در واقع به بدبختی خود می گریند
تا اندکی هم شده بارشان سبک شود. اسلام پیشگان دزد نیز همین را می خواهند:
مردمی خموش، سربراه و تن داده به قضا و قدر! و می بینید
که زیر بار ننگین ترین قراردادهای تاریخی با امپریالیست ها نیز می روند و وزیر
خارجه پررویشان از آن به عنوان معجزه یاد می کند! معجزه ای که مردم ایران حق
ندارند، بدانند چیست!
هماوندی (رابطه) میان اینگونه روضه خوانی ها و حسین حسین
گفتن ها را با آنچه بالا آمد، در می یابید؟!
کمی بیندیشید و سطحی داوری نکنید؛ آماج من از عنوانی چون
«بچه خر کردن، یعنی این!»، آن بچه نیست ؛ همه ی کسانی بویژه از میان توده های مردم تهیدست است که به منافع
طبقاتی خود آگاه نیستند و اینچنین با پریشانگویی های مذهبی (خرافات) در نادانی بیش
تر نگاه داشته می شوند!
می توانید هماوندی همه ی این ها را با یکدیگر ببینید؟
ب. الف. بزرگمهر ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر