تصویری از حسین موسوی درج کرده و با کاربرد آمیخته واژه ی خودساخته: «میر محصور» برای گیرایی و دل سوزاندن بیش تر، می نویسد:
«... و چه شایسته گفت میر محصور که “مظلوم تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام می برند و اندک به آن عمل می شود. چه بسیار که دین را سرند می کنند؛ هر چه از آن که منافع شان ایجاب نکند به فراموشی می سپارند و سلیقه ها و مصلحت های خود را متن اسلام می نامند تا جایی که دروغ به مشخصه ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت ترین بداخلاقی ها، نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد.”»
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از
سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
با خود می اندیشم: چه کوشش بیهوده ای برای همچنان دربند
نگاه داشتن جنبش توده ای در کالبد منافع طبقاتی گروه های دیگری از اسلام پناهان که
به نوبه ی خود بیشترین زیان ها را به ایران زده اند و بزرگ ترین بخت های تاریخیِ
پیشرفت و بهبود زندگی توده های مردم را از آن ها ستانده اند؛ کسانی که در برابر ستم ها و تبهکاری
های بزرگ رژیمی که خود بخشی از آن بوده و همچنان هستند، در برابر کشتار نیروهای چپ
و دگراندیش در زندان ها و بسیاری تبهکاری های کوچک و بزرگ دیگر، خود را به «کوچه ی
علی چپ» زدند و اگر حتا در آن تبهکاری ها دست نداشته اند ـ که به پندار من، بسیار گمان برانگیز
است! ـ برخلاف زنده یاد حسینعلی منتظری که با دلاوری در راه حقیقت جنگید، همه را
نادیده گرفته و از کنارشان با بیشرمی گذشتند.
می نویسم:
دست بر قضا، «میر محصور» اشتباه فرموده اند! اسلام راستین
و بدون الک و سرند، همین است که در کشور ما پیاده شده؛ بیخودی صفحه را پشت و رو
نکنید!
ب. الف. بزرگمهر ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر