از «صلیب سرخ» آمدند، گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجه میکنند یا نه؟
همه به آقا سیّد نگاه کردند ...
آقا سیّد پاسخ نمیدهد!
فرستاده ی «صلیب سرخ» می پرسد:
آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما بزرگ تر
اردوگاه هستید.
آقا سیّد پاسخ نمیدهد.
ـ پس شما را شکنجه نمیکنند؟
آقا سیّد پاسخ نمی دهد!
نوشتند:
اینجا خبری از شکنجه نیست.
فرمانده ی پادگان، آقای ابوترابی را به اتاق برد و گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی؛ چرا به این ها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم؛ با هم درگیر شدیم. آنها کافر
هستند ... دو
تا مسلمان هیچگاه شکایت پیش کُفّار نمیبرند!
فرمانده کلاهش را زمین زد و گفت:
من نوکر تو هستم !
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:
ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر