«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۱, شنبه

نمی دانم چرا ...


طرح زیبایی از دو پرنده است که بسان بسیاری از پرندگان که جنس نر با هنرنمایی های بسیار، جنس ماده را به سوی خود می کشد، این یکی به زبان مولانا آن یکی را بکار گرفته است.

می نویسم:
چه زیبا گفته، مولانا! نمی دونم چرا وقتی به پرنده های تصویر نگاه می کنم، کفترهای چاق و چله ی صحن امام رضا و جاهای دیگه به نظرم میاد که گرچه دور و برشون از گل و گیاه چندان نشانه ای نیست تا دلت بخواد ارزن و گندم و ... ریخت و پاش شده؛ با سینه هایی بادکرده ، چینه هایی پر و بغبغوهایی گرم و پرطنین!

من هم اگه جای اونا بودم، شاید جهان رو مثل لویی شانزدهم می دیدم که بجای نون، هر روز شیرینی میل می فرمودند و وقتی بهش گفتند: مردم نان ندارند و دسته دسته از گرسنگی دارند می میرند، گفت:
... خو! شیرینی بخورند! البته بعدن با گیوتین سرش را زدند؛ ولی فکر می کنم اگر این کار را هم نمی کردند به بیماری قند می مرد!
...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۲

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!