سپارشی از زبان حبیب الله عسگراولادی مسلمان در کنار تصویری از
وی در حال پیاده شدن از خودرویی است:
«حبیب الله عسگراولادی، ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۲، سپارش به میرحسین
موسوی و کروبی برای توبه ...در اﯾﻦ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﮐﻪ ﻣﺎه ﺗﻮﺑﻪ اﺳﺖ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻣﺎم و رھﺒﺮی و ﻧﻈﺎم ﯾﮏ ﺷﺮاﯾﻄﯽ را اﯾﺠﺎد ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ در ﺷﺐ ھﺎی ﻗﺪر اﯾﻦ آراﻣﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﻠﺖ ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪه، اﯾﻦ آراﻣﺶ را ﺑﺎ دﻋﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﮐﻤﺎل ﺑﺒﺮﻧﺪ و در ﻋﯿﺪ ﻓﻄﺮ اﻣﺴﺎل، ﻓﺮھﻨﮓ دﯾﻨﯽ ﻣﺬھﺒﯽ ﺑﺮای ﮐﺸﻮر اﯾﺠﺎد ﺷﻮد. ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺎ رﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮری روﺣﺎنی، آرزوﻫﺎی ولی ﻓﻘﻴﻪ را ﻣﺤﻘﻖ ﻛﺮد.»
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها
از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
یکی از گفتگوهایش با رسانه ای درون ایران درباره ی چگونگی
روی آوری وی به بازرگانی و تجربه هایش با سوداگران امریکایی و انگلیسی از خاطرم می
گذرد؛ خاطره ای همراه با شرحی پر آب و تاب که با همپالکی های خود کم ترین دشواری
نداشته، همواره سخن یکدیگر را خوب درمی یافته و داد و ستد خوبی با یکدیگر داشته و
همچنان دارند و واپسین جمله اش مرا به یاد موضعگیری های بیشرمانه ی «روزی نامه»
های مزدور و سرسپرده «راه توده» و «پیک نت» در پشتیبانی و دعوت به پشتیبانی از
«آخوند امنیتی» به تازگی برگمار شده می اندازد؛ می نویسم:
این بیشرف از فرهنگ دینی سخن می گوید. وی همان کسی است که
برای فداکارترین و مردمی ترین حزب تاریخ نوین ایران: «حزب توده ایران» با کمک "برادران"
سازمان های جاسوسی انگلیس و پاکستان، پرونده ی ریشخندآمیزِ «کودتای حزب توده بر
علیه جمهوری اسلامی» فراهم نمود و بهترین دانشمندان، اندیشمندان، تحلیلگران و
سازمانگران میهن مان را به این بهانه به شکنجه گاه های رژیم تبهکار جمهوری اسلامی
روانه کرد؛ کسانی که تنها به گناه میهن پرستی و مردم دوستی، پس از آن به چوبه ی
دار آویخته شدند و نتایج آن را توده های مردم ایران با پوست و گوشت خود لمس می
کنند و صدالبته، وی، آن آخوند پلید: رفسنجانی و بسیاری دیگر از همپالکی هایشان با
"برادران" امریکایی و انگلیسی و اروپایی شان که همگی از یک جنس و قماش
هستند، از کم ترین دشواری برخوردار بوده، داد و سندهای «برد ـ برد» با همان «برد و
خورد» دارند؛ به همان نسبتی که همه ی آن ها از توده های مردم کشورهای خود و رنج و
بدبختی که در آن بسر می برند، دورند و از آن ها بسان جن از بسم الله می ترسند ...
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر