«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۰, جمعه

کسی پیدا نمی شود که دانش آموزی چهل ـ پنجاه ساله را از درس و مشق برهاند؟


دوستی، تصویر شناسنامه ای صدیقه پهلوی، دختر «رضا قلدر» از یکی از زنان بگمانم صیغه ای خود را همراه با تصویر سنگ گور وی فرستاده و نوشته است:
«بدون تایید یا تکذیب به حضور شما ارسال می شود. اگر این دانش آموز را از تردید در این باره درآورید، مزید الطاف است»!

برایش می نویسم:
«... گرامی!
در چه موردی تردید دارید؟ اینکه مرده است یا زنده؟! اگر زنده هم باشد، سن و سالش دیگر به شما نمی خورد و پول و پله ای هم به وی نرسیده که بتوان برای آن کیسه دوخت! افزون بر این، دانش آموز باید دنبال درس و مشقش باشد و نه در پی آن دو چشم صدیق که نیازمند خواب و آرامش ابدی اند.»

اگر کسی هست که نشانی از زنده بودن وی داشته باشد، این دانش آموز چهل ـ پنجاه ساله را خرسند خواهد نمود!

ب. الف. بزرگمهر   دهم آبان ماه ۱۳۹۲

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!