شور
آغاز شب است ... و
آوازهای آن پی گرفتن راه ... و این آغاز هستی یا آفرینش است ...
که کوشش است ... جستجو است و ... خواستن ...
سه گاه
سپیده دم است ... پایان شب و آغاز روشنایی یا آغاز زندگی
انسان ... که آن عشق است ...
چهارگاه
برآمدن آفتاب ... سرآغاز زندگی ... تابش نور! دیدن و
شناختن ...که شناخت است ...
ماهور
آغاز روز. آغاز زندگی ... شور و جوانی ... فریفتگی و
توانگری ... بی نیازی ست که بزرگواری ست
همایون
پی گرفتن روز ... و پیگیری زندگی ... یگانگی و دلدادگی ...
دلداده و دلبر که یگانه پرستی است ...
راست پنجگاه
پایان روز است ... فرو شدن خورشید ... و خزان زندگی که ...
سرگشتگی و سرگردانی است ...
نوا
سرانجامِ نیایش زندگی و انسان است ... سرانجامِ آهنگِ
روشنایی روز که به تاریکی و نیستی می رسد ... درویشی و نیستی ست ...و نوید شبی تازه را می دهد که سرآغار زادنی ست
تازه و آن شور است ...
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی
اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر