«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

سرشکستگی تازه برای مردم ایران و شکستی که دامنه ی آن هنوز روشن نیست!


یادداشتی است با عنوان «از صداقت انقلابی تا دیپلماسی هسته‌ای» که گویا کسی از درون یا پیرامون خود رژیم جمهوری اسلامی با ویژه کاری «حقوق بین الملل» آن را در چند بند نوشته است:
۱ ـ گروه های گفتگو کننده «۱+۵» دیپلمات هستند و اگر از گروه ایرانی دیپلمات تر نباشند، دستکم به اندازه ی آن ها دیپلماسی بلدند و همین کار را برای دوستان ما دشوار کرده و خواهد کرد؛

۲ ـ روزی که احمدی نژاد به قدرت رسید به صراحت وعده داد که دشواری های تورم و بیکاری و کاهش قدرت خرید و مسکن و ... را یکجا حل خواهد کرد! روزی هم که دوستان به قدرت رسیدند، وعده دادند که پرونده هسته ای را با حفظ حقوق ملت ایران و با از میان بردن کامل تحریم ها در مدتی کوتاه پایان خواهند داد! هر دو وعده برای «اهل بصیرت» گران و ناممکن می آمد و بیگمان، تاریخ بهترین داورِ چنین وعده هایی است!

۳ ـ آدم دوراندیش تنها در اندیشه ی امروز نیست که به فردا هم می اندیشد. دوستانی که با شتاب می کوشند متن «توافقنامه ژنو» را بگونه ای برگردان نمایند که دستیابی به آن «فتح الفتوح» قلمداد شود به خوبی می دانند که افزون بر آنها، کسان دیگری هم در این کشور پیدا می شوند که هم «حقوق بین الملل» می دانند و هم زبان انگلیسی! آن هنگام، یافتن ناهمتایی (تناقص) میان گفته های دوستان درباره ی متن «توافقنامه ژنو» و خودِ متن،کار دشواری نخواهد بود؛

۴ ـ در این توافقنامه آمده است که ایران می پذیرد غنی سازی ۲۰ درصد را متوقف و ذخایر غنی سازی شده خود در حد ۲۰ درصد را خنثی کند! آن هم در مدت شش ماه! فعالیت هسته ای در اراک را متوقف و دست بازرسان را برای بازرسی از همه ی تاسیسات هسته ای خود بازگذارد (و قطعا فراتر از تعهدات NPT؛ چون هم اکنون و همیشه درب تاسیسات هسته ای ما بر پایه ی قرارداد NPT به روی بازرسان آژانس باز بوده و دوربین های آژانس ۲۴ ساعته سرگرم پاییدن فعالیت های ما بوده اند!) نه تنها بر سانتریفیوژ های خود نیافزاید (حتا در مورد غنی سازی ۳/۵ درصد) که از شمار آن ها بکاهد و ... ولی در برابر، هیچیک از تحریم های اصلی و ستمگرانه  علیه جمهوری اسلامی برداشته نشده و طرف های باختری تعهد نداده اند که بر اندازه ی تحریم ها نیفزایند! شاید مهم ترین دستاورد این توافقنامه، دسترسی دولت بر مقدار محدودی پول تا سقف ۸/۵ میلیارد دلار باشد! آن هم با بسیاری اما و اگر! و البته خبری از قرار گرفتن تحریم ها در سراشیبی سقوط نیست! هر چند برداشت دوستان چیزی دیگری باشد؛

۵ ـ جناب آقای ظریف فرموده اند حق غنی سازی برای ایران در NPT آمده است! مگر NPT پیش تر وجود نداشت؟! اگر قرار بود پس از این همه گفتگو ، وزیر به NPT استناد کند، این استناد پیش از این اندازه از رفت و آمد و گفتگو هم ممکن بود! جالب آن که سخنگوی وزارت امور خارجه (‌خانم افخم) دو ساعت پس از گفته های جناب وزیر با پافشاری گفته اند که در توافقنامه بر حق غنی سازی ایران تصریح شده است! براستی چه چیزی در متن توافقنامه هست که سبب شده دوستان برای داشتن پاسخی برای ملت ایران بازی با واژه ها را به یاری گیرند؟ آیا مقامات گفتگو کننده «۱+۵» که آشکارا حتا از نپذیرفتن «حق غنی سازی» سخن می گویند، می توانند جلوی انتشار متن توافقنامه را بگیرند که به گفته ی برخی دوستان به دروغ افتاده اند؟ مگر «کری» می تواند سر اسرائیل و «لابی آیپک» را کلاه بگذارد و چیزی را که به گفته ی دوستان در توافقنامه آمده، انکار کند؟ آیا گفتگو کنندگان «۱+۵» شکست خورده و عقب نشسته اند که ناچار به لاپوشانی و دروغگویی باشند؟

۶ ـ خوب است دوستان محترم بفرمایند که پس از گذشت شش ماه و با آغاز گفتگوهای بعدی چه امتیازی به طرف روبرو خواهند داد؟ توقف غنی سازی ۳/۵ درصد؟ کاهش دوباره ی شمار سانترفیوژها؟ از کار انداختن کامل فردو و نطنز؟ مگر قرار است در پیگیری گفتگوها ما امتیازی ندهیم و تنها امتیاز بگیریم؟

هنگامی که در توافقنامه کنونیِ دوستان، پنج مورد امتیاز به طرف روبرو داده و در برابر یک امتیاز مشخص گرفته اند (و تحریم ها کامل و بدون نقض سر جای خود مانده، دربرگیرنده ی تحریم های «شورای امنیت» و تحریم های یکسویه ایالات متحد)، دیگر «برد ـ برد» خواندن این گفتگو و توافقنامه چه معنایی دارد؟!

۷ ـ شاید بهترین بهره ی این گفتگوها این باشد که اهل اندیشه و نخبگان برای هزارمین بار متوجه این گفته ی حضرت امام شوند که:
«اگر ما یک قدم عقب نشینی کنیم، دشمنان ما صدگام پیشروی خواهند کرد!» برتری صداقت انقلابی بر دیپلماسی این است که هیچگاه مروارید را با آب نبات تلخ داد و ستد نمی کند و اگر ناچار به چنین داد و ستدی شود آن را «برد ـ برد» و «فتح الفتوح» نخواند!

محمدصادق کوشکی

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
به نظر من هم رویهمرفته سخنی درست و منطقی است! گرچه، من پا را فراتر می گذارم و می گویم که قرارداد بنا به درخواست رژیم جمهوری اسلامی، هنوز دربر گیرنده ی بخشی پوشیده نیز هست. نمودها و نشانه هایی برای آن دارم که جای گفتگو درباره ی آن اینجا نیست؛ گرچه، با این همه، امیدوارم چنین نباشد. ولی، همین قرارداد نشانه ی شکست بزرگی برای رژیم جمهوری اسلامی و همراه با آن، شوربختانه مردم ایران که این رژیم از نظر حقوقی نمایندگی آن را دارد، بشمار می آید.

ب. الف. بزرگمهر   چهارم آذر ماه ۱۳۹۲
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!