اگر روزی روزگاری برایتان پیش آمد که در فضای تارنگاشت ها
یا «گوگلپلاس» یا شبکههای اجتماعی دیگر دچار بحث با شخصی شدید که به نظرتان کمی
بیش از حد متعارف طرفدار سیاستهای نظامیگرایانه آمریکا در خاورمیانه و سایر
نقاط جهان بود، انرژی خودتان را بیجهت صرف بحث کردن نکنید؛ چرا که به گمان بسیار
طرف شما یک کارمند پنتاگون است که به کمک یک نرمابزار ویژه که به او اجازه میدهد،
دهها شخصیت ساختگی در فضای شبکههای اجتماعی را همزمان مدیریت کند در حال نشر و
پخش اندیشه های "ضد تروریستی" و «تبلیغات طرفدار سیاستهای آمریکایی»
است.
همانگونه که امیدی به بهبود مزدوران وطنفروش ندارید، وقت
خودتان را صرف متقاعد کردن سربازان ارتش آمریکا نیز نکنید. هر چه باشد، هر دو گروه
دست کم یک هدف مشترک را دنبال میکنند!
ارتش آمریکا مخفیانه شبکههای اجتماعی را دستکاری میکند
به این نرمابزار که قرار است در خاورمیانه و آسیای مرکزی
مورد بهره برداری قرار گیرد، «سرویس آنلاین مدیریت شخصیت»
(online
persona management service) میگویند. منتقدان آن میگویند،
نرم ابزارهای اینچنینی به ارتش آمریکا این اجازه را میدهد که «همداستانی دروغین»
در ستیزه های اینترنتی پدید آورند؛ باورها و دیدگاه های ناخوشایند را به فراموشی
بسپارند و یا تحلیلها و گزارشهایی که با آماج های مورد نظر نمیخوانند را به هم
ریخته وانمود کنند.
برپایه ی قراردادی که میان «سنتکام» (Centcom) «ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا» و یک شرکت آمریکایی
بسته شده، هر شخصیت ساختگی در فضای مجازی باید تا اندازه ی پذیرفته شده ای، راستین
به دیده آید (پیشینه ی پذیرفته شده ایهمراه با جزییات تکمیلی داشته باشد!). به این
ترتیب، کم و بیش ۵۰ نفر کارمند
مهارکننده از درون آمریکا میتوانند بی بیم شناخته شدن از سوی دشمن با هویت های ساختگی
بیشمار فعالیت کنند.
این فن آوری، امکان فعالیت وبلاگی پوشیده در تارنگاشت
هایی که به زبانهای دیگر (غیر انگلیسی) نوشته میشوند را فراهم میکند و به «سنتکام»
اجازه میدهد که با تندروهای خشن و تبلیغات دشمن در برون آمریکا رویارویی کند. بنا
به گفته ی سخنگوی «سنتکام»، هیچکدام از این دخالتها به زبان انگلیسی نخواهد بود
و شهروندان آمریکایی نیز مورد خطاب قرار نخواهند گرفت. زبانهای سود برده شده، عربی،
فارسی، اردو و پشتو هستند.
این نرمابزار به کارمند آمریکایی اجازه میدهد که درجا به
شمار بسیاری از گفتگوها پاسخ دهند. آنها میتوانند هر شمار بایسته، پیام، پست
وبلاگی، جُستارهای درون «چترومها» و «اتاقهای گفتگو» و غیره منتشر کنند. برپایه
ی قرارداد، شخصیت های ساختگی باید افرادی راستین از جاهای گوناگون جهان به دیده
آیند.
در این گزارش، ادعا شده که شبکههای اجتماعی «فیسبوک» و «توییتر»
آماج این برنامه نیستند. اما به گفته ی ژنرال «جیمز ماتیس» فرمانده «سنتکام»، عملیات صدای راستی
(Operation Earnest Voice) همه گونه کنش های هماوند با سست
نمودن گفتمان دشمن، دربرگیرنده ی چنگ اندازی در فضای وب و توانایی پخش فرآورده ها
در فضای وب را پوشش میدهد.
نکته: این خبر مربوط به دست کم ۹ ماه پیش است. شاید هم
اکنون انبوهی از شخصیتهای ساختگی طرفدار آمریکا در فضای تارنگاشت ها و رسانههای گروهی
پارسی حضور داشته باشند!
از «گوگل پلاس» بامداد ایرانی با ویرایش و پارسی نویسی درخور از
سوی اینجانب؛ عنوان نیز از آنِ من است. ب.
الف. بزرگمهر
پی نوشت:
کسی چنین واکنشی نشان داده است:
«البته این باعث نشه دوستان
بحث در فضای مجازی رو بزارن کنار و بگن بی خیال، اون ور خط پنتاگونه»
برایش می نویسم:
نه! آرش (معنا) آن این است که
از این فن آوری بهینه سود بریم. در آن آگاهی ها و داده هایی که دشمنان مردم جهان
(امپریالیست ها و همدستان شان) و نیز شرکت های بازاریابی و همه ی کسانی که به این یا
آن شکل از این داده ها و آگاهی ها سود برده یا سوء بهره برداری می کنند، بکار نبریم
و حد و حدود کار را نگاه داریم. می دانم که گفتن آن آسان و کردار به آن دشوار است
و بیگمان از این آدم تا آدم دیگر نیز با توجه به آماج هایش می تواند تفاوت های
عمده ای داشته باشد.
نمونه ی ساده ی دیگری نیز می
آورم که در نوع خود جالب است: «پالتاک» که به گمانم بسیاری آن را می شناسید. سال
ها پیش که تازه بکار افتاده بود و در آن امکانات خوبی برای گفتگوهای گروهی از راه
دور درست شده، در دوره ای کوتاه در برخی بحث ها شرکت می کردم. نکته ای که پس از
اندک مدتی نظرم را به خود جلب نمود، این بود که این نرم ابزار و امکانی که در آن
گروه های سیاسی و اجتماعی گوناگون می توانند با هم به بحث بنشینند و گفتگو کنند،
دستِکم (توجه کنید: می گویم دستِکم!) این امکان را برای کشورهای امپریالیستی فراهم
می کند تا از این وسیله برای سنجش افکار عمومی، روحیات اجتماعی (mentality) مردم در لحظه ی ویژه ای از زمان و سنجش روند شتاب رویدادها سود
برند؛ آنهم با هزینه ای بسیار کم تر از گذشته که پول های گزافی می بایست به بنگاه
ها و نهادهایی چون «گالوپ» برای کاری کم دامنه تر از این (به عنوان نمونه: سنجش یک
نظر در میان ۲۰۰۰ نفر!) برای همین کار می پرداختند. این هم بماند که برخی آدم های
کودن و نادان گروه ها و گروهک های سیاسی چپ در آنجا سیر تا پیاز دشواری های درون
گروهی شان را نیز بر دایره می ریختند! ولی از همه ی این ها این نتیجه گرفته نشود
که از این فن آوری ها نباید سود برد! باید حتمن سود برد! ولی باید توجه داشت که ریش
و قیچی همچنان در چنگ حرامزاده ترین سامانه ی ضدبشری تاریخ است که به نوکران خود
در کشورهای دیگر و از آن میان کشور ما نیز خوراک می رساند!
ب. الف. بزرگمهر دهم آذر ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر