«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۲۶, سه‌شنبه

سیلی نقد به از حلوای نسیه!


می بینید؟! یک مهمانسرای زیبا در دلِ کوه یخ! 

آن ها که چنین مهمانسرایی ساخته اند، بیگمان در این اندیشه نیز بوده اند که پیرامون آن را تا آنجا که ممکن است دل انگیزتر و زیباتر کنند؛ کار دشواری هم نیست؛ هر روز چند تا لاشه ی گاو یا خوک جلوی دورنمای آن مهمانسرا پرتاب کنند، شماری خرس قطبی را که به اندازه ای بسنده در یافتن شکار دچار دشواری هستند به آن دور و بر خواهند کشاند و مهمانان از دیدن شان بهره مندی بازهم بیش تری خواهند برد. هنوز چنین امکاناتی در دسترس همه نیست و بیش تر، «از ما بهتران»، توانگران و آقازاده های جهان می توانند هزینه ی آن را بپردازند و چشم اندازی دیگر از کره ی زشت و زیبایی که روی آن زندگی می کنیم را ببینند؛ کسانی که به هر رو، «سیلی نقد» را به «حلوای نسیه» ترجیح می دهند و به رودخانه ی شیر و عسل و حوری و غلمان در آن جهان نیز نیازی ندارند؛ هر کدامش را بخواهند در همین جهان برای شان فراهم است و همه ی این ها از آن میان به لطف هستی انگل هایی دست پرورده به نام «مُبلّغ دینی» از هر دین و آیینی که سده ها و شاید هزاره هاست که بهشت در آن جهان را به شرط بردباری و شکیب سختی ها و گردن نهادن به بدبختی دین باوران در این جهان، وعده داده و می دهند.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!