آن ها که چنین مهمانسرایی ساخته اند، بیگمان در این اندیشه نیز بوده اند که پیرامون آن را تا آنجا که ممکن است دل انگیزتر و زیباتر کنند؛ کار دشواری هم نیست؛ هر روز چند تا لاشه ی گاو یا خوک جلوی دورنمای آن مهمانسرا پرتاب کنند، شماری خرس قطبی را که به اندازه ای بسنده در یافتن شکار دچار دشواری هستند به آن دور و بر خواهند کشاند و مهمانان از دیدن شان بهره مندی بازهم بیش تری خواهند برد. هنوز چنین امکاناتی در دسترس همه نیست و بیش تر، «از ما بهتران»، توانگران و آقازاده های جهان می توانند هزینه ی آن را بپردازند و چشم اندازی دیگر از کره ی زشت و زیبایی که روی آن زندگی می کنیم را ببینند؛ کسانی که به هر رو، «سیلی نقد» را به «حلوای نسیه» ترجیح می دهند و به رودخانه ی شیر و عسل و حوری و غلمان در آن جهان نیز نیازی ندارند؛ هر کدامش را بخواهند در همین جهان برای شان فراهم است و همه ی این ها از آن میان به لطف هستی انگل هایی دست پرورده به نام «مُبلّغ دینی» از هر دین و آیینی که سده ها و شاید هزاره هاست که بهشت در آن جهان را به شرط بردباری و شکیب سختی ها و گردن نهادن به بدبختی دین باوران در این جهان، وعده داده و می دهند.
ب. الف. بزرگمهر ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر