«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۲۱, پنجشنبه

به رژیم ضدملی جمهوری اسلامی دل نباید بست! این رژیم در کارِ نابودی ایران است!


گزارش کهنه ی زیر، سخنرانی یکی از "نمایندگان مردم" در نشست رای گیری برای وزیران دولت حسن فریدون روحانی را دربر دارد؛ این سخنرانی را که گوشه ای از جو فرمانروا بر آن مجلس فرمایشی، کارچاق کنی ها و زد و بندهای به اصطلاح نمایندگان مردم را به نمایش می گذارد و خودِ سخنران نیز زیر عنوان «تسامح» از آن نام برده، از آن سو جالب یافتم که اندازه و عیار «تعهد» کارگزاران رژیم تبهکار و ضدملی جمهوری اسلامی به اخلاق بگونه ای کلی و بویژه «اخلاق اسلامی» ادعایی را نشان می دهد: دزدانی به جامه ی اسلام در آمده که دروغ پشت دروغ می بافند و از سوگند اسلامی یادشده با عنوان «فَسّم جلاله» نیز به هنگام نیاز، برای پیشبرد آماج های پست خود بهره می برند. مشتی اسلام پیشه ی فریبکار که سر تا پای دم و دستگاه حاکمیت ضد ملی جمهوری اسلامی را انباشته اند و به جرات می توانم بگویم که در میان شان، حتا یک نفر آدم پاک و درستکار نمی توان یافت؛ و این بیگمان، آن رهبر نادان و نابکار با ساده زیستی دروغینش را نیز دربر می گیرد. سخن بر سر بیژن نامدار زنگنه به تنهایی نیست که در همان «سوگند جلاله» اش از آن میان، اعتراف می کند:
«... من از فلان موقع این کار را نکردم.» و این "نماینده" ی کارچاق کن، آن را سربسته بازمی گوید. کدام کار را می گوید؟ رشوه ای سترگ از «امارات متحد عربی» در برابر واگذاری امتیاز حوضه ی نفتی ایران؟ یا گند و گه کاری دیگری؟! وی، نه تنها هوای "برادر دینی" خود را دارد که نخواسته است همه ی پل ها را پشت سر خویش ویران نماید؛ دل به دریا بزند و همه ی حقیقت را بگوید! چون خود وی و بسیاری دیگر چون او، همگی پادوهای کوچک و بزرگ همین رژیم هستند؛ از یک دیگ آش می خورند و اگر گاهی پرده دری می کنند، بیش تر برای گرفتن سهمی بیش تر، حق سکوت یا جایگاهی بالاتر و نزدیک تر به «آقا» در «ریسمان» رژیم است.

"نماینده" در بخش دیگری از سخنرانیش، گوشه ی دیگری از پستی و پلشتی دم و دستگاه رژیم را به نمایش می گذارد:
«من دیروز نامه نوشتم به رییس جمهور و شرح مساله را نوشتم و گفتم، خلاف گویی قابل تحمل نیست. بعد از ظهر یک دوستی آمد؛ صحبت کردیم و من سندش را نشان دادم و او گفت: راست میگویی؛ خیلی بد است. زنگنه تشریف آورد و من مساله را با وی مطرح کردم. ایشان فقط گفتند، من سند را تکذیب نمی کنم؛ ولی یادم نبود و به همین خاطر قسم خوردم. حالا شنیدم ... گفته شده: من قسمم را برای چیز دیگری خورده بودم!»

چنانکه می بینید، دروغگویی که خرش از پل رای گیری رد شده و اکنون وزیر مهم ترین وزارتخانه ی این کشور تیره روز و نگونبخت است، برای رد شدن از پلی دیگر ، بازهم دروغی سر هم کرده و سر خدای نادیده را نیز کلاه گذاشته است! و این تنها او نیست که چنین است؛ هنگامی که رهبر نابکار از چنین پاچه ورمالیده هایی که برای دست بوسی نمایندگان «شیطان بزرگ» و همدستانش سر از پا نمی شناسند با عنوان «بچه های انقلاب» یاد می کند، بیگمان آن نیروهای فداکار و از جان گذشته که گاه با دستانی تهی از جنگ ابزار به رویارویی با دشمن چنگ انداخته به سرزمین مان به پیکار پرداختند را باید «ضد انقلابی» نامید! ولی، نه! آن ها با هر باوری که داشتند، از مسلمانان بی آلایش و فرزندان زحمتکشان گرفته که بخش عمده ای از جبهه های جنگ با صددام و پشتیبانان امپریالیستش را انباشتند تا نیروهای رزمنده و فرماندهان نظامی از جان گذشته ی «حزب توده ایران» که سهمی بنیادین در مدیریت درست برخی از جبهه ها بر دوش داشتند، نیروهای پایدار و پیگیر انقلابی بودند و جانفشانی شان، سرفرازی ایران و ایرانی را در پی داشت و این ها که کشورمان را به سوی نابودی و تکه تکه شدن می برند، از آن رهبر دروغگو و نابکار گرفته تا احمدی نژاد و رفسنجانی و خاتمی و روحانی و دنبالچه های درون و پیرامون حاکمیت شان، نیروهای ضدانقلابی، خودفروخته و خودباختگانی هستند که صورتک های گوناگون بر چهره ی خویش زده و همگی ننگ ایران و هر ایرانی هستند.

سرنگون باد رژیم تبهکار و ضدملی جمهوری اسلامی!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۲

برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر


***

زنگنه «قَسّم جلاله» دروغ خورد. به چنین فردی نمی‌شود اعتماد کرد!

نماینده مردم تهران در «مجلس شورای اسلامی» تاکید کرد که بیژن زنگنه وزیر پینشهادی نفت به دلیل خلاف‌گویی و قسم جلاله دروغ غیرقابل اعتماد است.

احمد توکلی نماینده مردم تهران در «مجلس شورای اسلامی» به عنوان نماینده مخالف وزیر پیشنهادی نفت، گفت:
«من تا پریشب به رغم مخالفتم با صدارت آقای زنگنه در دولت‌های گذشته، با رای اعتماد به ایشان موافق بودم و علت این موافقتم نیز سه چهار نکته بود. اول وضعیت عرصه نفت و گاز که الان با دشورای‌های سنگینی روبروست. دیگر اینکه در وزارت نفت به خاطر اینکه چند دوره صدارت غیرنفتی ها اتفاق افتاد یک نوع دلخوری و به نوعی سرافکندگی به طور کلی وجود دارد و وقتی آقای زنگنه خواست وزیر بشود نشاطی در کارکنان نفت ایجاد شد که ممکن بود کارآیی را بالا ببرد. حتی گروه‌های وطن دوست استقلال‌طلب نفتی جنوب هم اکثرشان از ایشان حمایت کردند و بالاخره اینکه از روزی که آقای زنگنه رای اعتماد میگرفت ـ که انشاءالله رای نمیگیرد ـ از همان روز وزیر بود و برای شناخت وزارتخانه و انتصاب‌ها نمیخواست وقت بگذارد؛ و آخر اینکه نفت متاسفانه همچنان منبع اصلی نفت است.»

وی در توضیح رویدادهای هفته گذشته، گفت:
«آقای زنگنه ۱۸ مرداد [امرداد درست است.] آمد دفترم و من به او گفتم، شما فاسد نیستید؛ ولی اهتمامی برای مبارزه با فساد ندارید. همتت را بیشتر کن و معلوم شد نظرم روی ایشان مثبت است و ایشان هم استقبال کرد. بعد از آن جلسات ”کمیسیون تلفیق“ به خواهش من تشکیل شد و رای این کمیسیون تعدیل شد. قرار شد کمیته ۵ نفره ای، مسائل را بررسی کند. این جلسه صبح سه‌شنبه تشکیل شد و ۵ نفر نماینده در آن حضور داشتند و آقای زنگنه و یکی از بستگانش که با من هم دوستی دارد نیز در این جلسه حضور داشت.

توکلی در توضیح رویدادهای جلسه ی زنگنه به کمیته ۵ نفره نمایندگان خاطرنشان کرد:
«در این جلسه، ضمن بررسی مسائل، آقای امیرآبادی که عضو کمیته بود، مساله‌ای را مطرح کرد که نمیخواهم واردش بشوم؛ چرا که مهم نحوه ی برخورد آقای زنگنه با این مساله است. آقای زنگنه ”قسم جلاله“ خورد که ”والله این مطلب درست نیست“ و من از فلان موقع این کار را نکردم. آقای امیرآبادی در واکنش به این سخن زنگنه گفت که ”سند دارم“؛ ولی من از آقای امیرآبادی خواهش کردم که وقتی مسلمانی قسم جلاله میخورد تمام کن و ایشان (امیرآبادی) هم گفت: باشد.»

نماینده مردم تهران در «مجلس شورای اسلامی» افزود:
«فردای آنروز من بازهم تلاش کردم، برخی موانع از جلوی آقای زنگنه دور شد. جلسه‌ای با نماینده دیگر هم که اطلاعات تعیین‌کننده‌ای درباره زنگنه داشت، برگزار کردم.»

توکلی ادامه داد:
«اما این مسائل ادامه داشت تا اینکه غروب سه شنبه سندی به دست ما رسید که نشان می‌داد قسم آقای زنگنه کاملا غلط است. من خیلی منقلب شدم. برای اینکه اشتباه کردن و مبانی مختلف داشتن، قابل پذیرش است. اما وقتی وقایع برعکس جلوه داده شود، مساله فرق می کند. اگر بنا باشد پرده‌پوشی درکار باشد، دیگر هیچ ضعفی را نمی‌شود جبران کرد. در همه نظامات مردمسالار بخصوص در اسلام، ”صدق“ خیلی مساله مهمی است. از پیامبر اسلام سوال کردند، مومن می‌تواند زنا کند، پیامبر فرمودند: بله ممکن است اشتباه کند و بعدش توبه کند؛ پرسیدند، می‌تواند دزدی کند، فرمودند: بله ممکن است اشتباه کرده و دزدی کند؛ اما بعدش توبه کند. این بار پرسیدند:  آیا مومن می‌تواند خلاف بگوید؟ پیامبر فرمود: نه. مومن دروغ نمی‌گوید.»

نماینده مردم تهران خاطرنشان کرد:
«در هر سازمانی مقام بالای سازمان، امضایش صحت موضوع و مقدمات را تصدیق میکند؛ اما اگر خودش زیر سوال رفت، سنگ روی سنگ بند نمیشود. من روی این مساله حساسم و شما (نمایندگان) هم حساسید. در مجلس گذشته برادری که دستش از دنیا کوتاه است (کردان)، همین مشکل را پیدا کرد. وزیر دیگری (شمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت دهم) هم خلاف کرد و مجلس به حرفم گوش نکرد و چوبش را اقتصاد کشور خورد.»

توکلی در ادامه تشریح ماجرا تصریح کرد:
«من دیروز نامه نوشتم به رییس جمهور و شرح مساله را نوشتم و گفتم، خلاف گویی قابل تحمل نیست. بعد از ظهر یک دوستی آمد؛ صحبت کردیم و من سندش را نشان دادم و او گفت: راست میگویی؛ خیلی بد است. زنگنه تشریف آورد و من مساله را با وی مطرح کردم. ایشان فقط گفتند، من سند را تکذیب نمی کنم؛ ولی یادم نبود و به همین خاطر قسم خوردم. حالا شنیدم،حالا گفته شده: من قسمم را برای چیز دیگری خورده بودم!»

نماینده مردم تهران تاکید کرد:
«عرضم این است؛ تمام تلاشم را کردم به رغم اعتقادم و عقیده قلبی خودم، تسامح کردم که این برادر محترم (زنگنه) درخدمت قرار بگیرد؛ ولی این مساله (قسم دروغ) با هیچ چیز درست شدنی نیست. چون نمایندگان می‌خواهند رای اعتماد بدهند. اگر صداقت نباشد از کجا  معلوم دوباره خطا تکرار نشود؟ آنهم برای وزارت نفت که منبع درامد اصلی دولت ماست. من از شما(نمایندگان) خواهش میکنم. این آزمایش بزرگی برای مجلس محترم است. رای اعتماد به چنین فردی نمی شود داد.»

تارنگاشت «الف»         ۲۴ امرداد ۱۳۹۲


این گزارش از سوی اینجانب تا اندازه ای، پارسی نویسی و بویژه در نشانه گذاری ها ویرایش شده است. برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

اَمرداد، پنجمین ماه سالنمای ایرانی به آرش بی مرگی است. پیشوند «اَ» همریشه با همین پیشوند در زبان های اروپایی ریشه گرفته از «زبان لاتین»، آرش واژه ی اصلی را واژگون می کند:
مُرداد = مرگ
اَمرداد = بی مرگی

بیگمان، همه ی کسانی که به پارسی نویسی دلبسته اند، آن را بکار خواهند برد.

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!