«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

برنده ها و بازنده ها؟!


تصویر پسری دستفروش را پیوست نموده که روی آن نوشته شده است:
«برداشتن قدم اول است که برنده ها را از بازنده ها متمایز می سازد»

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
واژه هایی چون «برنده ها» و «بازنده ها» اصطلاحاتی هستند که از سوی سرمایه داری بزرگ امپریالیستی ساخته و پرداخته شده اند. در این مورد، سرمایه داران بزرگ با کاربرد این دو واژه با یک تیر چند نشان می زنند:
الف. کاستی ها و نارسایی های سازند سرمایه داری را که از آن میان نمی تواند برای همه ی آدم ها کار شایسته پدید آورد و تنگدستی پیامد آن برای شماری از مردم را به گردن خود آدم ها و بیعرضگی «بازنده ها» می اندازند؛ در حالیکه بخش عمده ی بیکارشدگان، آدم های بیعرضه ای نیستند؛ کسانی که به عنوان نمونه، گاه سال های دراز در یک کارخانه یا بنگاه سرمایه داری کار مشخصی را انجام می دهند و به ناگاه به دلیل های گوناگون و از همه مهم تر خرد شدن سرمایه داران کوچک تر در برابر سرمایه داران بزرگ تر و ورشکستگی کارخانه ها و بنگاه های سرمایه داری بیکار می شوند و نمی توانند به آسانی کاری همانند آنچه سال ها در جایی انجام داده و به آن خو گرفته اند، بیابند؛
ب. برده های بهتر و گوسپند سرشت تری که با شدت و شتاب بیش تری برای سرمایه داران کار کنند و جیک شان هم در نیاید تا در گروه «برنده ها» برجای بمانند و چرخ سرمایه داری بهتر بچرخد، پرورش می دهند؛ و
پ. بحران های درونزای سازند سرمایه داری را با عبارت هایی چون «بحران پولی»، «بحران بانکی»، «بحران نفتی» و ... از دید  توده های مردم پنهان و آن ها را در شناخت ریشه ی واقعی بدبختی ها، پلیدی ها و ستمگری ها و نابسامانی های اقتصادی ـ اجتماعی که از خود این سازند کم وبیش زمینگیرشده برمی خیزد، سردرگم می کنند.

از روی ناآگاهی به سود آن ها تبلیغ نکنیم!

ب. الف. بزرگمهر       ۱۳ دی ماه ۱۳۹۲


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!