نمی دونم چرا این تصویر من و یاد اون گفتگوی کوتاه رسانه ای سال های نخست انقلاب با کشاورزی که کشتزارش پربار شده بود، انداخت. اون موقع، تازه رسم شده بود که سخنت رو با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنی و هرکس هم این کار را نمی کرد، خدانشناس بشمار می رفت.
خبرنگاره با اون میکروفن های
بلندی که با پشم گوسپند می پوشندشون، میره به سوی کشاورزه با اون کلاه های نمدی
رنگ شتری که کنار همون کشتزار به بیلش تکیه داده و انگشت اشاره ی اون یکی دستش هم
توی یکی از سوراخ دماغ هاش سرگرمه و می پرسه:
ـ بسم الله الرحمن الرحیم! خوب
برادر می شه به بینندگان ما بفرمایید چکار کردید، چه نوع کودی به این مزرعه تون
دادین که الحمدلله اینجور محصول داده؟
... و کشاورز نمونه که هنوز فرصت نکرده
انگشتش رو از توی سوراخ دماغش بیرون بیاره و دوربین چی هم دوربین و درست همونجا میزون
کرده، پاسخ می ده:
ـ به نام خدا! پشکل!
ب. الف. بزرگمهر ۱۲ دی ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر