«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

این نظام نه جمهوری است، نه اسلامی و نه آن چیزی که مردم ایران آن را می خواستند!

بازانتشار 


متن نامه ی ابوالفضل قدیانی به رییس به اصطلاح قوه ی قضایی جمهوری تبهکار اسلامی ایران 

بسم الله الرحمن الرحیم

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ

آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که نه هیچ گونه برتری را در زمین می خواهند و نه هیچ گونه فسادی را و عاقبت نیکو برای تقوا پیشگان است.

سوره قصص آیه ۸۸

آقای صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه

اخیرا قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای من پیغام فرستاده که مرا به زندان رجایی شهر تبعید می کند. قاضی فاسد و بدنامی مثل صلواتی کسی نیست که من او را مخاطب قرار دهم و به وی پاسخ دهم. شما حتما از انواع مفاسد این فرد زمانی که در همدان قاضی بود و سپس در تهران به گونه ای دیگر در دادگاه های سیاسی آن مسیر را ادامه داده اطلاع دارید و قطعا از این موضوع نیز مطلعید که او و امثال او به دلیل همین فسادها و آلودگی ها و نقاط ضعفشان به عنوان قاضی دادگاه های سیاسی منصوب شده اند تا به راحتی تسلیم عوامل اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات باشند و بی چون و چرا احکام دیکته شده به وسیله آنها علیه نیروهای سیاسی را امضا کنند و باز به خوبی می دانید که این فرد در خود قوه قضائیه و در بین قضات به ارتکاب انواع مفاسد معروف است.

اگر لازم شد من در آینده در مورد مفاسد وی توضیح خواهم داد تا مردم بدانند در دستگاهی که باید پاک ترین و شریف ترین افراد در مسند قضا بنشینند، چگونه افراد فاسد جایزه می گیرند و ارتقا پیدا می کنند و علیه افراد شریف و خدوم این آب و خاک حکم صادر می کنند.

قاعدتا پیغام وی برای من نیز باید به دستور مقامات مافوق، شما یا بالاتر از شما باشد، چون اصولا وی تنها و تنها مجری دستورات و احکام دیکته شده است.

اگر هدف شما این است که با این تهدیدات مرا از بیان دیدگاه هایم باز دارید، بدانید که من قبل از انقلاب در رژیم شاه زندانی سیاسی بوده ام و شکنجه های آن رژیم را تجربه کرده ام و به حبس ابد محکوم شده ام و پس از سال ها تحمل زندان به لطف مجاهدت ها و مبارزات مردم و سقوط آن رژیم استبدادی آزادی خود را باز یافتم.

در این رژیم نیز پس از انتخابات رسوای سال ۸۸، بدون هیچ دلیل بازداشت و به یک سال زندان محکوم شدم و پس از آن هم به دلیل دفاعی که در دادگاه از خود کرده ام به سه سال زندان محکوم شدم و پس از آن نیز در پی بیان نقطه نظراتم پرونده های متعددی برایم تشکیل شده و تاکنون حکم شش سال زندان برایم صادر شده و چند پرونده مفتوح دیگر هم برایم تدارک دیده شده است. البته روشن است که من هم به دلیل اینکه این دادگاه های فرمایشی را خلاف قانون اساسی و نوع قضات آنها را نیز فاسد و فاقد صلاحیت می دانم در آنها شرکت نکرده و نخواهم کرد.

در زندان علیرغم تاکید پزشک قانونی بر ضرورت معالجه بیماری قلبی ام عوامل شما حتی از عمل به نظر پزشک قانونی و معالجه من ممانعت به عمل آورده اند. البته از شما و سایر مسئولین کشور که برای انقلاب و مبارزه با استبداد شاهنشاهی یک قدم برنداشته و یک سیلی هم نخورده اید و از انقلاب تنها سفره رنگینی که با خون شهیدان و زندانیان دوران مبارزه رنگین شده، دیده و حریصانه بر سر آن نشسته اید، طبیعی است که نه خون دلهای زندانیان قبل از انقلاب و نه شرایط امروز زندانیان سیاسی و ظلم و ستم هایی را که به آنها می رود را درک کنید و به آنها اهمیت بدهید. و تمام و هم و غمتان برقراری همان ساز و کارهای استبدادی و حتی بدتر از آن و ابزارهای سرکوب باشد.

اینجانب علیرغم میلم سابقه قبل از انقلاب خود را اجمالا گفتم تا روشن شود اگر صدور احکام متعدد و تهدید اخیر علیه من برای جلوگیری از بیان نظراتم است، آب در هاون می کوبید.

من دردمندانه می بینم نظامی که با خون دل ملت و دادن شهیدان بسیار شکل گرفت و قرار بود جمهوری اسلامی باشد به نظام استبداد دینی با حاکمیت مطلقه فردی تبدیل شده است. تا زمانیکه این انحراف وجود دارد، بر اساس تکلیف اعتقادی، اخلاقی و شرعی خود این را خواهم گفت که این نظام نه جمهوری است، نه اسلامی و نه آن چیزی که مردم شریف ایران در انقلاب بزرگشان آن را می خواستند.

امروز همان استبداد فردی شاه حاکم شده و متاسفانه نام دین را نیز یدک می کشد که به مراتب بدتر و خطرناک تر از استبداد غیر دینی رژیم پیشین است.

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ

گفت: اى قوم من، مرا خبر دهید، اگر من از جانب پروردگار خود بر دلیلى روشن و معجزاتى (بر نبوت خویش) باشم و او از جانب خود مرا روزیى نیکو (نبوت و دینى جامع) داده باشد (آیا باز هم دعوت من باطل و سفاهتى است)؟ و من نمى‏خواهم خود بر خلاف کارى که شما را از آن نهى مى‏کنم بروم، من تا آنجا که بتوانم جز اصلاح (حال جامعه را) نمى‏خواهم، و توفیق من جز به یارى خدا نیست بر او توکل کردم و به سوى او بازمى‏ گردم.

سوره هود آیه ۸۸

ابوالفضل قدیانی              زندان اوین بند ۳۵۰

برگرفته از «کلمه»    ٢۵ دی ماه ١٣٩١

http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/01/blog-post_8763.html


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!