«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

صرفه جویی هایی اینچنین در کنار میلیاردها دزدی و چپاول سرمایه ملی!

آنچه در «ولایت آقا» کم ترین ارزشی ندارد، جان آدمیان است!

همه مان شنیدیم، مرگ ناگوار چند تن از سینماگران پایداری کشور را در فیلمی که مسعود ده نمکی کارگردانی اش می کرده که بجای خود تاسف برانگیز است؛ مرگی که بیشتر یک تبهکاری بوده است تا یک رخداد !

ماجرا این است که همواره در فیلم هایی که تم جنگی دارد، معمولا ارتش یا سپاه و بیشتر سپاه در برابر دریافت هزینه هایی، یک نفر ویژه کار (متخصص) نگهداری مواد منفجره و انفجار را در اختیار تهیه کننده آن فیلم می گذارد؛ این رویه ای است که برای همه کارگردانان سینمای ایران اجرا می شود؛ اما هستند کسانی که هم بخاطر اینکه نمی خواهند این هزینه ها را بپردازند و هم اینکه می خواهند از هماوندی های خود سود برده و یا بهتر بگویم سوء استفاده نمایند، می روند از نهادهای نظامی، مهماتی را که تاریخ مصرف شان گذشته و معمولا از زاغه های مهمات، بیرون برده شده و باید نابود گردد را به رایگان میگیرند و از دوستان رزمنده ی خودشان که در گذشته تخریبچی بوده اند در فیلم شان بهره می برند!

در گذشته نیز چنین رخدادهای ناگواری روی داده بود؛ به عنوان نمونه: ابراهیم کیهانی در سریال «قطعه ای از بهشت» چنین کاری را انجام داده بود که به کشته شدن هنرمند سینمای دفاع مقدس کشور: حاج قاسم دهقان انجامید و سرانجام روشن شده بود که  آقایان علی لاریجانی و علی کردان به عنوان رییس «صدا و سیما» و «معاون مالی سازمان» به ابراهیم کیهانی گفته بودند برای صرفهجویی از اینگونه مهمات بهره ببرند تا هزینه ای برای «سازمان» نداشته باشد !

این بار نیز مسعود ده نمکی برای اینکه نمی خواسته هزینه ای بپردازد با پارتی بازی و بند بازی رفته مهماتی را از سپاه گرفته و پشت صندوق عقب خودروی سمند گذاشته و آورده سر صحنه فیلمبرداری که این رخداد تبهکارانه صورت گرفته است. اکنون باید منتظر بمانیم تا ببینیم عاملان این تبهکاری محاکمه خواهند شد و یا سرانجام این پرونده نیز چون رخداد آتش سوزی در هیات منصور ارضی در مسجد ارک تهران می شود که ۶۰ نفر کشته شدند و ۳۵۰ نفر زخم برداشتند و در پایان روشن نشد چه کسی گناهکار بوده است  ...

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ عنوان و زیرعنوان نیز از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!