دوستی فرهیخته، نماهنگی افغانی را فرستاده و می نویسد:
«این فیلم نماهنگی
است جانبخش از زندگی و پایداری و بلندهمتی در افغانستان.
شاپرک خانم افغان، یکی دیگر است از تبار گُردیه و فرانک و تهمینه؛ کسی
که در طالبان زدگی و یخ بستگی، نماد روشن زندگی است.
به همراه آن استادش
می گویم: ای قربان او چهره مقبول تو، شاپرک.»
نمی دانم چرا از
دیدن این نماهنگ، اشک از دیدگانم سرازیر شده و جلویش را نیز نمی توانم بگیرم ...
می اندیشم:
بله! همینطوره
... هیچ ما نمی فهمیم چه گپ است ... هنوز ژرفای نگونبختی و خوابی که امپریالیست ها
برایمان دیده اند را بدرستی درنیافته ایم!
ب. الف. بزرگمهر سوم بهمن
ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر