«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ بهمن ۱۶, چهارشنبه

رویدادی ناگوار به شیوه و انگیزه ای پست و آلوده به کینه توزی مذهبی در بیرجند!


چنین پستی و بدکاری از سال های دهه ی ۱۳۲۰ به این سو در بیرجند پیشینه نداشته است! در آن سال ها، شماری به پیروی از جو کلی ضدبهاییت در سراسر کشور به کارهایی ددمنشانه در بیرجند دست یازیدند؛ چند نفر زخمی شدند و دارایی هایی بهاییان آسیب دید یا به باد رفت. آن کارها در پی فضایی پدیدآمده از سو و به سرکردگی کسانی چون آخوند فلسفی، سخنران پرآوازه و سال ها پس از آن همدست «ساواک» در تهران پا گرفت و رژیم گوربگورشده ی پیشین، چشمانش را بر آن تبهکاری ها فروبست. حتا سرلشکر نادر باتمانقلیچ در آن هنگام در کنار فلسفی به مناسبت چنگ اندازی و زیان رسانی به دارایی های «مرکز بهاییان» در تهران عکس یادگاری انداخت!

از آن پس، حتا در تندترین روزهای انقلاب*، بیرجندی ها جانب آدمیت را کنار نگذاشتند. این کردارها بر ضد هر کس و با هر دین و آیینی که باشد، مایه ی شرم و ننگ است؛ ولی، امروز از بیرجند، خبر چنین رخدادی به گوش می رسد که کسی با یورش به خانواده ای بهایی در بیرجند، سه تن از اعضای آن را با چاقو زخمی نموده است.

شهری که بیشتر از سد سال پیش مدرسه داشت و حتا با وجود تندروهای کوردل مذهبی که امروز نیز کم نیستند، در آغاز سده ی کنونی خورشیدی، دبستان دخترانه در این شهر بنیاد نهاده شد و بیش از چهار دهه است که دانشگاه دارد، هم اکنون گواه چنین رویدادهای ناگواری است.

به گزارش «خبرگزاری هرانا»، شامگاه دوشنبه چهاردهم بهمن ماه، نا‌شناسی پا یورش به خانه ی یکی از شهروندان بهایی بیرجند با ضربات پی در پی چاقو، اعضای خانواده را زخمی نموده است. در این رخداد ناگوار، آقای قدرت‌اله مودی از ناحیه شکم و پهلو، خانم طوبی سبزه‌جو از ناحیه گردن و بسیار نزدیک به شاهرگ و دختر دانشجوی شان، اعظم مودی که برای دیدار پدر و مادر به بیرجند رفته بود، در نزدیکی ریه‌ها، زخم های کشنده ای برداشته اند. در پی آن، چاقوکش بی هیچ دزدی از خانه بیرون رفته است.

از ای ـ میلی رسیده با ویرایش، پیرایش و بازنویسی همه جانبه از سوی اینجانب؛ عنوان نیز اژ آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

* به گمانم، نویسنده دریافتی بدبینانه از انقلاب بگونه ای کلی و انقلاب بهمن ۵۷ بگونه ای ویژه دارد و شاید به دلیل سن و سالی کم در آن هنگام و با برداشتی ناخودآگاه برپایه ی «اصل اینهمانی» در «متافیزیک» و یکسان پنداشتن اوضاع کنونی با روزهای انقلابی پیش و یکسال پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ چنین پندار بدبینانه ای نسبت به آن یافته است. وی و کسانی چون وی، خزیدن گام بگام ضدانقلاب در زیر پوستین انقلاب و در دست گرفتن مهار حاکمیت جمهوری اسلامی را یا گواه نبوده اند یا از بنیاد از توان تجزیه و تحلیل رویدادهای بزرگ اجتماعی و نبرد همیشگی انقلاب و ضدانقلاب برخوردار نیستند.  

ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!