روح آیتﷲ کاشانی بر توافقنامه زبونانه ژنو حاکم است. روحانیت بار دیگر خیانت تاریخی خویش را نسبت به منافع ملی ایران از زمان قراردادهای گلستان و ترکمنچای به معرض نمایش گذارد. روحانیت همیشه ارتجاعی بوده است و ربطی به این فرد مترقی روحانی و یا آن فرد انقلابی در درون روحانیت ندارد. روحانیت به عنوان نماد دین در تمامیت خویش ارتجاعی و ضد انقلابی است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی که بعد از انقلاب شکوهمند بهمن به علت حضور
میلیونی مردم در صحنه و فضای ضد امپریالیستی و شور و شوق انقلابی به تصویب رسیده
است و با روح استقلال طلبانه و قطع دست امپریالیستها به رشته تحریر در آمده است،
می خوانیم:
«اصل ۴۴- نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش
دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل
کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین
نیرو، سدها و شبکه های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن،
هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و
در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و
خدمات میشود که مکمل فعالیت های اقتصادی دولتی و تعاونی است. مالکیت در این سه
بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج
نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت
قانونی جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین
میکند.»
مضمون این سخنان روشن است و هر چند "مقام معظم رهبری" آنرا در جهت
منافع سرمایه داران خصوصی تفسیر خودسرانه کرد، ولی از این اصل چنین بر نمی آید که
مردم ایران باید بر معادن و ذخایر و ثروتهای ملی ایران چشم پوشیده و آنها را در
اختیار امپریالیستها بگذارند. از این تفسیر چنین بر نمی آید که اصل ملی کردن صنعت
نفت ایران باطل شده و نفت ایران متعلق به امپریالیستها و ابر شرکتهای خصوصی
امپریالیستی است.
در دو اصل دیگر قانون اساسی می آید:
«عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقتنامه های بین المللی باید به
تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.» و یا در تحت عنوان «اصل ۱۲۵- قراردادها و توافقنامههای
بینالمللی» می آید:
«امضای عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، موافقتنامه ها و قراردادهای دولت ایران
با سایر دولت ها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیه های بین المللی پس از
تصویب مجلس شورای اسلامی با رییس جمهور یا نماینده قانونی او است.» این اصول بی
نیاز از تفسیر است و نشان می دهد که نمی شود منابع ملی ایران را به «کنسرن» های
آمریکائی فروخت و پولش را به رفیق دوستها و زنجانی ها و خاوری ها و ... داد. این
منابع به ملت ایران تعلق دارد و نه به هیات حاکمه.
توافقنامه خفت آور ژنو که تسلیم بدون شرط جمهوری اسلامی، تنها برای بقاء خود و
به ضرر منافع ملی ایران بسته شده است، همانگونه که حزب ما پیش بینی می کرد، اختلافات
ایران با آمریکا تنها بر سر مساله هسته ای ایران نبود. حقیقت این است که "بمب
اتمی" ایران همواره بمبی موهومی بود و عامل فشاری برای تسلیم ایران به
امپریالیستها مورد سوء استفاده قرار می گرفت و بخشی از اپوزیسیون
"انقلابی" ایران نیز در خدمت امپریالیسم به کار گرفته شده بود. نیت
امپریالیسم در آن بود که جای پای محکمی در ایران مانند زمان شاه باز کند و ثروتهای
ملی ایران را چپاول کند. توافق در مذاکرات هسته ای برای امپریالیسم آمریکا، توافق
بر سر یک بسته از خواستهای شوم امپریالیستی بود که در درون این جعبه پنهان شده
بود. به تدریج که این مذاکرات به نتیجه رسیده است، محتوی این بسته به روی میز می
آید و گزینه های نظامی اوباما به زیرمیز می رود و اپوزیسیون فریب خورده و یا
خودفروخته ایران نیز لب در کام کشیده و مدعی است این مسایل اصلا به اپوزیسیون ایران
مربوط نبوده است.
در حالیکه رژیم جمهوری اسلامی هنوز درباره محتوی این توافقات سکوت اختیار می
کرد و می کند و رسانه های ایران سخنی بر زبان نمی آوردند و نمی آورند، مطبوعات
غربی پاره ای از این توافقات پشت پرده را رو کردند. همین سکوت مقامات ایرانی در
مورد بندهای مورد توافق با آمریکا، نشانه ترس آنها از خشم مردم ایران و خیانتی است
که تنها برای حفظ و بقاء رژیم آخوندی به آن دست زده اند.
رژیم جمهوری اسلامی نفت ملی شده ایران را به صورت خصوصی در
آورده و در اختیار کمپانی های امپریالیستی قرار می دهد. از این پس اَبَر شرکتهای
خصوصی بر استخراج و تولید نفت ایران و صنایع پتروشیمی ایران نظارت می کنند. این
یکی از خواستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی است که
نقشه غارت ایران و استقرار فقر و فلاکت در میهن ما را در صدر برنامه های خود قرار
داده اند. در همان آغاز کار، رسانه های
گروهی در ایران اعلام داشتند:
«بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز:
”ایران اعلام کرده که خواهان بازگشت ۷ شرکت فعال در زمینه انرژی شامل شل، توتال،
انی، او ام وی و استات اویل از اروپا و شرکت های بزرگ آمریکایی همچون اکسون موبیل وکونوکو
فیلیپس است.“»
شرکت های خودروسازی رنو و پژوی فرانسه نیز در ماه نوامبر در کنفرانس خودرو در ایران
شرکت کردند. این در حالی است که ناوگان فرسوده حمل و نقل هوایی ایران ممکن است پیشنهاداتی
را به شرکت های بوئینگ و ایرباس ارائه کند.
یک کارشناس ایرانی مقیم وین گفت:
«انگار در تهران طلا کشف شده است. روسیه و چین در حال رقابت برای انعقاد قراردادهای
نفت در برابر کالا با ایران هستند، قبل از اینکه شرکت های غربی با تکنولوژی ای که ایران
به شدت به آن نیاز دارد، به آنجا برسند.»
وی افزود:
«ما اکنون در حال دریافت درخواست هایی از تعداد زیادی از مشتریان قدیمی و برخی
مشتریان جدید هستیم.»
مقامات ایرانی می خواهند رقابتی را میان شرکت های اروپایی و در نهایت شرکت های
آمریکایی برای انعقاد بهترین قراردادها ترتیب دهند. اما اکثر این قراردادها زمانی می
توانند به امضا برسند که ایران و غرب به توافق نهایی دست یابند.
یک مقام ارشد دولتی که نخواست نامش فاش شود، گفت:
«شرکت های آمریکایی از تولیدکنندگان خودرو گرفته تا شرکت های سازنده هواپیما بسیار
مشتاق ورود به بازار ایران هستند.» وی افزود:
«آنها در حال آماده کردن زمینه برای زمانی هستند که تحریم ها به طور کامل برداشته
شود.»
در میان مستعدترین بخش ها برای حضور در بازار ایران در کوتاه مدت، خودروسازان،
شرکت های پتروشیمی، مواد غذایی و کالاهای مصرفی قرار دارند؛ در حالی که فعالیت ها در
زمینه تولید نفت و گاز و تکنولوژی و هواپیما در چشم انداز دورتری قرار دارند؛ ولی،
این تازه مشتی از خروار بود. فاجعه ای که اتفاق افتاده و ابعاد آن روز به روز
بیشتر نمایان می شود از این عمیق تر است. رژیم جمهوری اسلامی بهترین قراردادهای
تحمیلی و استعماری را از میان مجموعه قراردادهای استعماری انتخاب می کند. سخن بر
سر غارت است و نه آبادانی ایران و آسایش مردم میهن ما. اَبَر شرکتها بر سر تحمیل
قراردادهای استعماری و چسباندن زالوهای مکنده به بدن نحیف ایران رقابت می کنند.
آنها می خواهند با رشوه و فشار، بهترین سهم غارت را ببرند. سخن بر سر تامین منافع
مردم ایران نیست؛ سخن بر سر صنعتی کردن ایران نیست که بر سر مستعمره کردن ایران
است. باید به این عوامفریبی "اصلاح طلبان" و "اصولگرایان"
خاتمه داد.
گاهنامه ی «زود دویچه تسایتونگ» آلمانی در شماره ۲۰ به تاریخ ۲۵/۲۶ ماه ژانویه
سال ۲۰۱۴ زیر عنوان کنایه آمیز «ملاقات با دشمن طبقاتی»، پرده از همدستی نمایندگان
رژیم جمهوری اسلامی با امپریالیستها برمی دارد و دست آنها را رو می کند.
«رییس جمهور ایران حسن روحانی نیز از بازدیدش در داووس به منزله نشست تبلیغاتی
برای اقتصاد کشورش استفاده کرد. ایران قصد دارد به ده قدرت بزرگ اقتصادی تعلق
داشته باشد. آری در سیاهه ای قرار گیرد که چین و هندوستان بر روی آن قرار دارند.
در عین حال وی به عنوان منتقد سرمایه داری افسارگسیخته ظاهر می شود و در
سخنرانیش می گوید:
«بحران مالی نشان داد که همه ما در قایق واحدی نشسته ایم». (کدام قایق
واحد؟ سرنوشت ملت ایران به سرنوشت امپریالیسم گره نخورده است ـ تکیه همه جا از توفان).
خواست روحانی که درهای کشور را بگشاید، بر روی سرمایه داران آلمان نیز موثر
است. یک رییس کنسرن آلمانی می گوید که سخنان روحانی بر وی تاثیر گذاشته است. در
عین حال، برایش جالب بود که روحانی چگونه مرتب لبخند بر لب داشت. بنظر من نشانه
خوبی است. علیرضا رودسری رییس شرکت «آریا انترناسیونال» در هامبورگ، شرکتی برای
تجارت با سنگ آهن در عرصه جهانی نیز بر این نظر بود که:
«این واقعا با همکار قبلیش احمدی نژاد تفاوت اساسی داشت». «تنها بیانِ شادباش
اش را باعبارت خانمها و آقایان، در مقابل حاضران غربی کسی تا کنون نشنیده بود.»
رودسری ۴۰ ساله زاده ی ایران است و تا سیزده سالگی در ایران بسر برده است. وی،
روحانی را می شناسد و با وی چندین بار هنگامی که وی در هامبورگ بود، پیش از ریاست
جمهوریش دیدار داشته است. روحانی همیشه خواهان دگرگونی در ایران بوده است. «اما
این در عرض شش تا هشت ماه اتفاق نمی افتد به دو سه سالی نیاز دارد.» تا سه سال پیش،
آقای رودسری خودش در ایران به بازرگانی مشغول بود و دلش می خواهد که این کار را
دوباره انجام بدهد. وی امیدوار است که اروپایی ها تحریمهای اقتصادی را کاهش دهند. «این
به ایران ـ و به بسیاری شرکتهای آلمانی از جمله در بخش تاسیسات صنعتی و ماشین آلات
که سابقا در آن عرصه نفوذ داشتند، کمک می کند.»
رییس جمهور ایران بعد از سخنرانیش در در زیرزمین های مرکز کنگره غیب شد. در
آغازِ بعد از ظهر، وی و وزیر نفت اش با ۳۰ نفر روسای شرکتها از جمله روسای شرکتهای
نفت، فولاد و بانک ها بدور از چشم مردم در اطاق مذاکرات گرد آمدند. روسای شرکتهای
انرژی می خواهند بدانند که آیا ایران می خواهد واقعا استخراج نفت را خصوصی
کند. یکی از آنها اشاره می کند که قانون اساسی ایران این عمل را در واقع ممنوع
کرده است. وزیر نفت پاسخ می دهد وابسته به این است که قانون اساسی را چگونه
تفسیر کنیم.
رییس شاخص بورس آلمان (داکس) گفت:
«اگر تنها نصف آن چیزهائی را که روحانی می گوید، صحت داشته باشد، آنوقت ما با
یک مانع زدائی روبرو هستیم.» دورنمای گشایش ایران، خیلی ها را به معامله با
ایران امیدوار ساخته است؛ طوریکه مدیر برجسته ی یکی از بزرگترین بانکهای جهان گفت:
«من شدیدا خوش بین هستم که پس از این نشانی، چیزی عوض شود. ایران برای شرکت ما
از ظرفیت بالقوه سترگی برخوردار است.» (تکیه همه جا از توفان)
«حزب کار ایران» (توفان) «توافقنامه ژنو» را یک تسلیم نامه
استعماری به زیان خلقهای ایران می داند. «حزب کار ایران» (توفان)، هرگز این پیمان
استعماری را برسمیت نمی شناسد. حزب ما بر آن است که این خیانت ها هنوز از نتایج
سحر است و به گمان بسیار نیرومند توافق های اسارت آور دیگری
نیز به انجام رسیده که بتدریج برملا خواهد شد.
مردم ایران و همه مارکسیست لنینیستها، نیروهای انقلابی و
ملی و دمکراتیک و مترقی و آزادیخواه ایران انزجار خویش را از انعقاد چنین قرارداد
ضدملی و نواستعماری ابراز داشته و آن را محکوم می کنند. راهی را که رژیم
سرمایه داری و ضد مردمی جمهوری اسلامی برگزیده، راهی است که ایران را ویران
تر و به زائده امپریالیسم جهانی و به کشوری تحت سلطه بدل خواهد کرد.
«حزب کارایران» (توفان)، قاطعانه از پیکارکارگران و
زحمتکشان و همه آحاد مردم ایران برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی و حقوق
دمکراتیک پشتیبانی می کند و بر پیوند این مبارزه با مبارزه همه لایه ها و طبقات اجتماعی
ضد امپریالیسم، علیه نفوذ امپریالیسم و قراردادهای استعماری پای می فشارد. اتحاد عمل
های گوناگون نیروهای سیاسی در دفاع از دمکراسی و حقوق دمکراتیک و آزادی بی قید و
شرط همه ی زندانیان سیاسی و ... بدون جهت گیری روشن علیه امپریالیسم و محکومیت
قراردادهای ضد ملی و ضد منافع خلق های ایران، کژراهه رفتن و به سود نیروهای
ارتجاعی و امپریالیستی و خاک در چشم مردم پاشیدن است و بس. تنها با چنین دورنمایی
است که می توان همکاریهای سیاسی مشترکی را سامان داد؛ به نیرو تبدیل شد و در صف پیشگام
پیکار ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی قرار گرفت.
حزب کارایران(توفان) ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۲
این یادداشت
سیاسی از سوی اینجانب، بویژه در نشانه گذاری ها ویرایش و اندکی نیز پارسی نویسی
شده است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر