«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ بهمن ۲۷, یکشنبه

اگر آن "موشکان" گُزینه ای بینند ... ـ بازانتشار


مپندارید قورباغه ای هستم که پا در جای پای اُشتران نهاده و پای خود را برای نعل کردن بلند نموده است.۱

مرا پشه ای انگارید که زیرگوشتان وزوز کنان می گوید:
چون شده زاهد و عابد و مسلمانا، حال حرصش شده فراوانا!۲
اگر این گاه پنج پنج می گیرد، "موشکان" دگر نِیَند چو بید لرزانا!

گرچه کار خدا کند به یقین، روزیش نِی شود فراوانا!
و دگر نیست: «رِزقَکُم فی السّماء حَقّانا»!

درد دل بر شما بریم کای عزیزانا:
کار بیش از آن خراب است که پندارید،
وقت تنگ است، جان جانانا!

دگر هنگام لیسیدن نواله نیست،
باید آماده بود جنگانا!

اُشتران فرقه و گروه جمع باید نمود،
از همه ساخت یکی متحد گُردانا!

اگر آن "موشکان" گُزینه ای بینند،
هم بر او گرد آیند، شتابانا!

لشگری خوب باید آمایید،
از خراسان و رشت و گیلانا!

همه با نیزه‌ها و تیر و کمان،
همه با سیف‌های برّانا!

فوج‌های پیاده از یکسو،
تیغ‌ها در میانه جولانا!

آنچنان نقبی بباید زد،
که به تاریخ "موشان" نویسند دورانا!

ب. الف. بزرگمهر              ۱۵ اسپند ماه ۱۳۸۹

http://www.behzadbozorgmehr.com/2011/03/blog-post_5877.html

پانوشت:
۱ ـ با الهام از داستانی کهن:
در جایی شتران را نعل می کردند. قورباغه ای از نزدیکی آنجا که جویباری نیز داشت، می گذشت. نگاهی در آب انداخت و با خود اندیشید:
«من هم بی شباهت به این برادران بزرگم نیستم ... آنگاه به صف اشتران پیوست که پای او را نیز نعل کنند»!

۲ ـ با الهام از داستان «موش و گربه» ی زنده یاد عبید زاکانی و دستبرد در آن. اُمید که روان وی از کارِ من آزرده خاطر نشود؛ همچنین سروده سرایان و چکامه نویسان که من نه آنم و نه این. نخست که آغازیدم، چیزی دیگر درنظر داشتم؛ ولی چنین از آب درآمد!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!