«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

برای کشوری زمین لرزه خیز، درگاه از هرجای دیگری امن تر است!


«هميشه در مجلس نمايندگانی بوده‌اند که در درگاه اتاق می ايستادند و حسب موقعيت، بيرون يا داخل را انتخاب می کردند. فراکسيون اصولگرايان ۱۰۰ عضو داشت؛ رهروان ولايت حدود ۱۵۰ نفر و حدود ۴۰ نفر هم اصلاح طلب. حالا عده ای از رهروان ولايت به اصلاح‌طلبان پيوسته اند و تقريبا سه دسته ۱۰۰ نفره اند؛ اصلاح طلبان قبلی و اين دسته ی جديدا پيوسته ممکن است فراکسيون اعتدال را تشکيل دهند. موضوع اين نيست که تشکيل اين فراکسيون خوب است يا بد. موضوع اين است که نمايندگان نزديک به رهروان، کار پسنديده‌ای نمی کنند و اصولا اين گونه افراد قابل اعتماد نيستند.» احمد توکلی نماينده مجلس در گفتگو با «دنيای اقتصاد»، ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

با خود می اندیشم، این به اصطلاح فراکسیون تازه هم بیگمان بسان بسیاری چیزهای دیگر در «ولایت آقا»، خودجوش است و شاید پشت به باد و همآوا با «آخوند ریش حنایی» که بیش از همه با "کارآفرینان" بیگانه با اعتدال رفتار می کند، کم و بیش چنین چیزی در سر دارد:
آش را داغ داغ نباید خورد؛ بویژه اگر «آقا» دست اند کار آن باشد! تا بخواهی، روغن و فلفل دارد که مزه ی آن را نمی فهمی که هیچ، هم دهانت می سوزد و هم هرچه نابدترت! سرد هم بشود، دیگر خوردنی نیست، چون روغنش توی معده می ماسد و کار دستت می دهد؛ بهترین کار این است که اندکی شکیب داشته باشی تا آن داغی برطرف شود؛ ولی از دهان هم نیفتد؛ آنگاه آشی خوردنی است! کلید گشایش کارها به همین سادگی است:
میانه روی و اعتدال! برای همین، هر از گاهی درنگی توی درگاه اتاق، نه تنها بد نیست که در این ولایت که نمی دانی دقیقه ای دیگر چه رخ خواهد داد، گاه از اهم واجبات است؛ هم می توانی هوای بیرون را داشته باشی، هم ببینی آن تو چه خبر است؛ برای کشوری زمین لرزه خیز، درگاه از هرجای دیگری امن تر است!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!