بخشی از متن توافقنامه ای که دو ارباب درباره ی «سِرف»* های خود دستینه کرده بودند:
... پنهان
نماناد که اسقف پراگ، «سرف» خود، ایزابل را برای ازدواج با آدم ما: روبرت به ما
بخشیده است. ما هم در عوض، دختر «سرف» نامبرده، دختر «سرف» خود: اِمِلینا را برای
اینکه با آدمِ اسقفِ پراگ: گارین ازدواج کند به ایشان می سپاریم.
اینک
متن فرمانی که برای پایان بخشیدن به ستیز میان اسقف پراگ و دِیر صادر شده بود؛
ستیز به خاطر ازدواج گیرولد که «سرف» دِیر بود با دختری که «سرف» اسقف بود،
برخاسته بود:
من،
اسقف پراگ، اعلام می دارم که گرهِ این ستیز، سرانجام بدین ترتیب گشوده می شود که:
نخستین
فرزند از فرزندان گیرولد، آن ها که زاده شده اند و آن هایی که زاده خواهند شد،
باید از آنِ ما باشد؛ دومینش از آنِ دِیر باشد؛ سومینش به ما، چهارمینش به دِیر و
...
برگرفته از کتاب «تاریخ
سده های میانه»، آ. و. آگیبالووا و گ. م. دنسکوی، برگردان رحیم رییس نیا، چاپ دوم،
سال ۱۳۵۷، انتشارات پیام (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب. ب. الف. بزرگمهر)
* دهگان وابسته به زمین ـ در سنجش با موقعیت اجتماعی دهگان (رعیت) دوره ی خاوندی
سده های میانی ایران، آدمی میان رعیت و برده!
ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر