«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ فروردین ۲۳, شنبه

نام این یکی هرچه باشد، «رهبر معظم انقلاب» نیست!


تصویر پیوست را درج کرده و بالایش نوشته است:
«جهاد فرهنگي در بيان رهبر معظم انقلاب»!

برایش می نویسم:
"رهبر معظم" انقلاب که سال ها پیش مُرد! اگر منظورت این یکیه که الان اون بالا نشسته، نامش رهبر معظم انقلاب نمی تونه باشه. مگر اینکه ایشان هر روز زیر عبایش انقلاب راه بیندازه یا توی استکان چایی اش توفان به پا کنه؛ مانند سخنانی که هر از گاهی درباره یک چیزی بر زبون میاره و کسی هم گوشش به حرفاش بدهکار نیست. نام های بهتری برای ایشان هست؛ مانند:
رهبر بیش از اندازه فرزانه؛ رهبر همه چیز دان؛ رهبر نود و پنج میلیارد دلاری (شوخی نیست!) و از همه بهتر از دید من، چیزی در مایه ی شاه و سلطان یا خلیفه:
شاه سلطان گداعلی (اون گدا هم برای خوار کردن نیست؛ برای اینه که چون آدم ساده زیستیه، یادش بیاد که چطور زندگی می کرده!)

خوب! حالا هم بد نیست! پس از اون قرارداد ژنو که بازی های فنی اش همچنان ادامه داره و آشتی با «شیطان بزرگ»، جهاد فرهنگی چیز خوبیه! هم برای اینکه تلافی اون قرارداد دربیاد و هم گوشمالی به برخی از این روشنفکرا که بدجوری پررو شدن! کینه ی انقلابی آقا هم کمی خالی می شه و شاید اون سبزه حسین رو هم که از فک و فامیل های خودشه از زندون درآورد بیرون و کمی سبک شد. مگه شوخیه آقا؟! یک کشور و یک رهبر!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!