«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه

... چو بیرون شد جهان دیده درآمد


نگارم دوش، شوریده درآمد
چو زلف خود، بشولیده درآمد

عجایب بین که نور آفتابم
به شب از روزن دیده درآمد

چو زلفش دید دل، بگریخت ناگه
نهان از راه دزدیده درآمد

میان دربست از زنار زلفش
به ترسایی نترسیده درآمد

چو شیخی خرقه پوشیده برون شد
چو رندی درد نوشیده درآمد

ردای زهد در صحرا بینداخت
لباس کفر پوشیده درآمد

به دل گفتم چبودت گفت ناگه
تفی از جان شوریده درآمد

مرا از من رهانید و به انصاف
فتوحی بس پسندیده درآمد

جهان عطار را داد و برون شد
چو بیرون شد جهان دیده درآمد

جاودانه عطّار نیشابوری

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!