«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

سروده ی انترناسیونال


برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!    
عقل از دهانه ی آتشفشان خویش تندروار می‌غرد             
اینک! فورانِ نهایی‌ست این.

بساط گذشته بروبیم،           
به‌پا خیزید! خیل بردگان، به‌پا خیزید!    
جهان از بنیاد دیگرگون می‌شود         
هیچیم کنون، «همه» گردیم!  
نبرد نهایی‌ست این.

به‌هم گرد آییم          
و فردا «بین‌الملل»
طریق بشری خواهد شد.   

رهاننده ی برتری در کار نیست،         
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب،        
خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!  
رستگاری مشترک را برپا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،              
تا روح از بند رهایی یابد،        
خود به کوره ی خویش بردمیم          
و آهن را گرماگرم بکوبیم!       
نبرد نهایی‌ست این.

به‌هم گرد آییم          
و فردا «بین‌الملل»
طریق بشری خواهد شد.   

کارگران، برزگران                 
فرقه ی عظیم زحمتکشانیم ما         
جهان جز از آن آدمیان نیست           
مسکن بی‌مصرفان جای دیگری است.

تا کی از شیره ی جان ما بنوشند؟              
اما، امروز و فردا،                 
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند        
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
نبرد نهایی‌ست این.

به‌هم گرد آییم          
و فردا «بین‌الملل»
طریق بشری خواهد شد.


برگردان زنده یاد احمد شاملو از متن فرانسوی سروده ی «انترناسیونال»، «کتاب جمعه»، ویژه‌نامه ی روز اول ماه مه، ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!