تصویری از حرم امام رضا درج کرده و نوشته است:
«چرا معمولا یه جوری
زیارت میکنیم که انگار امام مهربون تر از خداست؟! مشهد- هم اکنون!»
از «گوگل پلاس»
برایش می نویسم:
دلیلش ساده است؛ اینجا نورانیه! هر طرفش نگاه کنه آینه شمعدون کار گذاشته
شده که نور را ده برابر بازتاب می ده. بعدش هم یک چیز واقعیه؛ یعنی
همه رو می بینی و لمس می کنی. مردم هم که گرد هم میان خودش نیرو ایجاد می کنه. اون
نورها چهره های اون ها رو هم نورانی می کنه و همه رویهمرفته تاثیری زنجیری داره.
حالا کمی به جایی که خدا نشسته فکر کن! هرچی بیش تر فکر کنی، بیش تر توی یکی از سیاهچاله
های کهکشانی فرو می ری. خدا رو هم اینجوری همین نیاکان خود ما ایرانی ها اونقدر
بالا بردنش که کسی دیگه اون و نمی شناسه و نمی تونه بشناسه. خدا هم خودش اینجوری بیش
تر راضیه بخصوص می دونه که نباید دم به تله ی ایرانی جماعت بده. وگرنه تو همین
دوره ی اولیه اسلام، توی بیابان های عربستان، درسته که خدا توی آسمون بود، ولی اینقدر
بالا نرفته بود؛ حتا دست و پا و کله و چشم و گوش معده و روده داشت و شاید خوراکی
هم می خورد؛ الان هیچکدوم این ها رو نداره یا شاید هم اینقدر دور شده که ما نمی
تونیم ببینیم.
ضمنن یادمون نره، خدا در شش روز همه کارهاشو کرده و حالا
روز تعطیلیشه؛ یک تعطیلی همیشگی. ماییم که هنوز هشت مون گرو نه مونه و هنوز هم نفت
مون رو می برن سر سفره هاشون و احمقی نژاد و آخوند ریش حنایی و رهبر ساده زیست آسمان
ریسمانی و اکبر بی ریش می بندن به ریش مون. بعدش هم می نشینند به ریش مون می
خندند؛ حالا نخند، کی بخند!
ب. الف. بزرگمهر
۱۱ تیر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر