«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه

درد لفظ قلم و یپام هایی میان زمین و آسمان!


تصویر پیوست را درج کرده و نوشته است:
«هیچی دیگه، من اصلا حرفی ندارم»

از «گوگل پلاس»

برایش می نویسم:
هنگامی که می خواهند لفظ قلم چیزی بگویند یا بنویسند، چنین از آب در می آید! گرچه در جمهوری اسلام پناه، چندان نادرست هم نیست؛ به مادرشان که اکنون دیگر به آن جهان رفته، تسلیت گفته اند! کجای این کار بد است؟! چه بسا، مادرجان نیز از آن جهان پیام شان را پاسخ دهد؛ چیزی بسان این:
سلام پسران از جان بهترم!

پیام شما را پس از عبور از صافی (فیلتر) هفت آسمان و بازرسی بیشمار فرشتگان که مبادا گزندی از زمینیان دربر داشته باشد، دریافت نمودم. حال من بحمدلله در اینجا خوب است (دانسته و آگاهانه نمی نویسد که در بهشت یا دوزخ است و شاید هم این بخش آن سانسور شده باشد؛ کسی چه می داند!) ؛ دستکم از پخت و پز و ظرفشویی و کارهای دیگر آسوده شدم؛ خوشبختانه بر و رویی هم دیگر برایم نمانده (کمی با حسرت نوشته شده!) که مرا در اینجا به حوریگری وادارند. با این همه، نمی دانم چرا دلم برای زمین و برای دیدن روی شما که هرکدام به نوبه ی خود مرا بسیار آزردید، تنگ می شود. امیدوارم پیامم به شما برسد.

مادر درگذشته تان ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۳   

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!