«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

... و خاک بر سرمان که چنین دوالپایانی شکمباره بر دوش مان سواری می کنند


نوشته است:
«چقدر جالبه که هر دو خبر هم به صورت همزمان نشر و پخش می شود. خبر نخست، مربوط به کمک یا صدقه ٩٠ میلیون تومانی سفارت ژاپن برای ساخت روستا مهد در مناطق محروم مملکت ایران است و خبر دوم مربوط به مهمانی افطار ٢٤٠ میلیون تومانی دولتی ها در برج میلاد، پایتخت و «ام القرای» جمهوری اسلامی است  !

توجه کنید! اعضای بی باور و نامسلمان سفارت ژاپن که نه فلسفه روزه را می دانند، نه روزه می گیرند و نه از مبارک بودن ماه رمضان، ماه طاعت و عبادت باخبر هستند، در یکی از عزیزترین روزهای این ماه به اصطلاح عزیز، مبلغ نود میلیون تومان صدقه یا کمک نقدی به بچه های محروم و تنگدست روستاهای کشور میزبان خودشان پیشکش می کنند  و درست در همان روز ١٦٠٠ نفر از دولتمردان و مدیران متعهد و مسلمان خداترس و خداپرست برای شکمبارگی و تلافی نخوردن بخاطر  گرفتن روزه ی خودشان، به برج میلاد که هزینه افطاری آن برای هر نفر ١٥٠ تا ٣٠٠ هزار تومان است، می روند و ٢٤٠ میلیون تومان ناچیز از مال «بیت المال» را در حالیکه در اندیشه ی تنگدستان و گرسنگان و دشواری های کشور هستند به نیش می کشند و نوش جان می کنند ...

من نه به آماج ژاپنی ها از دادن این صدقه به بخش ساخت روستا کاری دارم و نه درباره ی پست سرشتی گروهی نخورده و ندید بدید که تازه به دوران رسیده اند و نمی دانند، پی زیادی را به کونِ کدام الاغ بمالند، چیزی می گویم و می نویسم؛ تنها به آن دسته از کودن هایی که در کمال بلاهت و بیشعوری هنوز بر این باورند که اینها آدم هستند و بویی از مسلمانی برده اند و محض رضای خدا کار می کنند و یا نگران این مملکت و مردم هستند، می گویم که :
تا به کی می خواهید خودتان را به خریت بزنید و به خودتان بگویید که حتما اشتباهی پیش آمده ...
... نه! فلانی، چنین آدمی نیست  ... و اینها شایعات دشمن و تبلیغات استکبار و سیاه نمایی است !و همچنان در لجن پندارهای احمقانه خودتان دست و پا بزنید و بمانید؟ تا به کی؟ و تا کجا؟

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

نوشته اش را چنین پی می گیرم:
... و خاک بر سر همه ی ما که چنین بوزینگان و دوالپایانی بر دوش مان سواری می کنند و به ریش همه مان می خندند!

... و فراموش می کنم تا بنویسم:
... و کشوری با چنان درآمد افسانه ای از نفت و گاز و ... نیازمند صدقه ی ۲۴۰ میلیون تومانی کشوری دیگر باشد!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۸ تیر ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!